سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست

مادر شهید فتنه 88:"حسین نظر کرده امام زمان(عج) بود/ نذری که هر روز برای سلامتی اش ادا می کردم/دیدار با رهبرانقلاب دلم را آرام کرد/ سال 88 روز مادری متفاوت داشتم

رقیه زینعلی، مادر شهید حسین غلام کبیری است، نوجوان 18 ساله ای که لقب نخستین شهید فتنه را به خود اختصاص داده است. مادری که هنوز بعد از گذشت 7 سال از شهادت آخرین فرزند خود که به قول خودش « جانش به جان او بسته بود » هنوز با آوردن نامش، صدایش لرزان و چشمش خیس می شود.

 بانوی مؤمنه و محجبه ای که دیدار با رهبری را تسلی خاطر خود می داند و می گوید: « وقتی، قاب عکس و مدرک قبولی حسین در دانشگاه را نشان مقام معظم رهبری دادم، در حالی که بر چادر من بوسه زدند، فرمودند دخترم فرزند شما در دانشگاه اصلی قبول شد و مقام خیلی بالایی نزد خداوند دارد، شهید شما در راه بصیرت مردم و حفظ نظام اسلامی به شهادت رسید و بدانید مقام این شهید حتی از برخی شهدای جنگ تحمیلی نیز بالاتر است .» حسین همیشه آرزو داشت که به دیدار رهبر معظم انقلاب اسلامی برود و بعد از شهادتش در دیدار با رهبر انقلاب، ایشان عکس او را به یادگار از من گرفتند.

فتنه 88 اگر برای ملت ایران یک امتحان الهی بود برای خانواده "غلام کبیری" امتحانی بزرگ تر بود آنها اسماعیل خود را به قربانگاه عشق به امام حسین علیه السلام فرستادند و فرزندشان نخستین شهید حماسه کبیر ملت ایران شد. نوجوانی که عاشق کربلا بود و به سفارش خودش به روی سنگ مزارش نوشتند: « من حسینم که شهید ره جانان شده‌ام/ من فدایی ره مکتب و قرآن شده‌ام/ دلم آرزوی کربلا بود ولیک/ آرزو بر دل و مهمان شهیدان شده‌ام»

رقیه زینعلی ، مادر شهید فتنه 88 ، حسین غلام کبیری

من عاشق حسین و حسین عاشق اهل بیت علیه السلام بود

خانم زینعلی با تمام شباهت هایش به مادران شهدا در صبر، استقامت، ولایتمداری و مهربانی؛ تفاوتی عجیب با آنها دارد او دلی داغدار ، شکسته دارد، دلی که هم داغدار فرزندی نوجوان است و هم شکسته حکمی که قاتل او را تبرئه کرد.! او حق دارد که هر لحظه سران فتنه را در محکمه قلب مادرانه خود مسبب از دست دادن "حسین" اش بداند، فرزندی که عذرخواهی – نکرده - فتنه گران یک تار موی او را  بر نمی گرداند.

 وی در نشست « حماسه 9 دی، تجلی جهاد کبیر» که پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس به مناسبت بزرگداشت حماسه 9 دی برگزار کرده بود، در خصوص فرزندش می گوید: «  ما ساکن شهرری هستیم، حسین فرزند آخرم بود و من بیش از اندازه او را دوست داشتم طوری که ما عاشق یکدیگر بودیم. حسین، بسیار مؤدب بود و در طول سنوات تحصیلش جزء بهترین دانش آموزان مدرسه محسوب می شد. هر بار به مدرسه می رفتیم می دیدیم نمراتش عالی است. علاوه بر درس و مشق خوب، ایمان قوی داشت، عاشق اهل بیت علیه السلام بود، اصلا من حسین را از اهل بیت علیهم السلام گرفتم، برای همین عاشق شهادت بود. او شهادت را در روز میلاد حضرت زهرا از مادر سادات عیدی گرفت.

حسین از ائمه اطهار علیهم السلام دارم/ نذری که 18 سال ادایش کردم

وی با گذری به روزهای اول تولد حسین می گوید: « وقتی حسین به دنیا آمد، من خیلی خوشحال بودم که پسر بزرگم " حبیب الله" صاحب بردار شده است، اما همان روزهای اول او مریض شد، رنگش زرد شده بود هر کاری کردیم پیش هر دکتری بردیمش و بالاخره دکترها گفتند: باید جراحی شود و دو ماهه در بیمارستان بستری شد؛ بیمه امام زمان (عج) و امام موسی بن جعفر(ع) کردمش. خودم در بیمارستان بودم و به بچه ها گفتم که به نیت سلامتی پسرم، هفت روضه موسی بن جعفر در خانه برپا کنند، هفتیمین روز روضه بود که خواب دیدم خانه ما خیلی شلوغ است و همه ذکر " یا موسی بن جعفر درد را دوا کن، حاجت روا کن"  سر داده اند، ستون های خانه هم از این ذکر به کف خانه آمده و سرجایشان بر می گردند. دیدم در دست هر یک از خانم ها کاسه ای کاچی، آخرین جلسه را سفره موسی بن جعفر انداختم. 

همان روزها دکتر آمد و گفت که این بچه خوب نمی شود او را بِبَرید و بیشتر از این اذیتش نکنید. همسرم حسین را در ملافه ای سفید پیچید و به خانه آورد. یک روز که به او نگاه می کردم رو به امام زمان (عج) کردم و گفتم آقا فرزندم را شفا بده، هر چه حسین من زنده است من برای شما صلوات می فرستم.

چند روزی که بعد از آوردن حسین از بیمارستان، گریه می کرد و ساکت نمی شد، من ناراحت به پلهوی او ضربه ای کوچک زدم که چرا اینقدر گریه می کنی مادر! که دیدم رنگش سیاه شد و نفسش بالا نیامد. خواهرهایش گفتند مادر! حسین را کشتی... از فردای آن روز رنگ بچه ام طبیعی شد و با دفع کردن تمام سمومی که در بدنش جمع شده بود حالش کاملا خوب شد! گویا آن ضربه کوچکی که من به پهلوی او زدم کار همان جراحی نکرده دکترها را برای بازگشت سلامتی حسین انجام داد!  دکتر بیمارستان که از تغییر ناگهانی حال حسین بسیار متعجب شده بود از او عکسی گرفت تا به عنوان شفا یافته امام زمان (عج) به دیگر دیوار بخش بزند و به همکارانش نشان دهد.» 

از آن روز به بعد دیگر حسین یک تب هم نکرد، راه رفتنش ممتاز، لباس پوشیدنش ممتاز، رفتار و حرکاتش ممتاز بود.. به او می گفتم حسین تا زمانی که من زنده ام نذر صلوات تو را می فرستم ، اگر من نبودم خودت این نذر را باید ادامه دهی و او به شوخی می گفت: « مامان را ببین! تو بمیری؛ عمراً .. من شاید.. »

رقیه زینعلی ، مادر شهید فتنه 88 ، حسین غلام کبیری

دوشنبه ها در مدرسه خادم امام حسین علیه السلام بود

وی ادامه می دهد: 12 ساله بو که عضو بسیج مسجد حجتیه واقع در خیابان شهادت شد ، در بسیج هم خیلی فعال بود. از مدرسه که می آمد به حوزه می رفت. رشته تحصیلی حسین نقشه کشی ساختمان بود، چند روزی قبل از شهادتش خواهرش تلفنی مژده قبولی حسین در دانشگاه را به ما داد. او پسر محجوب و حزب اللهی  بود، به یاد دارم یک بار تیشرتی آستین کوتاه برایش خریده بودم، یک روز در کشوی لباس هایش را  باز کردم دیدم آن تیشرت از یقه تا پایین پاره شده است! پرسیدم مادر چرا این لباس را اینطوری کردی؟ گفت این کار را کردم که لباس آستین کوتاه نپوشم!

سال دوم دبیرستان بود که روزهای دو شنبه صبح زود یک ساعتی قبل از شروع کلاس های مدرسه از خانه بیرون می رفت، برای من سؤال بود که او کجا می رود؟ از خودش که پرسیدم به شوخی گفت: یک روز تعقیبم کن مامان!. بالاخره دو شنبه ای، پشت او را افتادم تا ببینم ساعت 6 صبح کجا می رود تا پشت در نمازخانه مدرسه او دنبالش رفتم و بعد به دفتر مدیر مدرسه رفتم و از او پرسیدم: آقای نعیمی، حسین ما سه شنبه ها برای کلاس فوق العاده به مدرسه می آید؟ گفت: نه! او تدارک زیارت عاشورا را می بیند، چای دم می کند، کتاب های ادعیه را پخش می کند و نمازخانه را تمیز ... » یک روز هم رفتم مدرسه که درسش را بپرسم، ناظمش گفت درسش عالی است؛ می خواستم به خانه برگردم که معاون مدرسه، فرستاد دنبال حسین. از ته راهرو که می آمد با آن قد بلند و محاسن زیبا و روپوش سفیدی که بر تن کرده بود ، خیلی زیبا شده بود. گفتم حسین مادر چقدر در این لباس خوشگل شدی به شوخی گفت: « ما اینیم دیگه» پرسیده مامان اینجا چه می کنی؟ گفتم آمده ام درست را بپرسم... همه معلم ها از او راضی بودند، وقتی هم که دانشگاه قبول شد در مدرسه بود که من با مدیر مدرسه تماس گرفتم و خبر قبولی اش را به او دادم، مدیر مدرسه گفت حسین بین 300 دانش آموز مدرسه قبول شده است.

مادر نخستین شهید فتنه 88 ادامه می دهد: آن روز حسین دیرتر به خانه آمد، بچه ام می خواسته با شیرینی به خانه بیاید چون پولی همراهش نبوده است منتظر خواهرش می شود تا پولی بگیرد و شیرینی قبولی اش در دانشگاه را بدهد به او گفتم که تلاشت را بکن که در دانشگاه ملی قبول شوی اما پدرش دور از چشم حسین با مبلغی که پس انداز کرده بودیم او را در دانشگاه آزاد ثبت نام کرد اما بچه ام شهید شد و به دانشگاه نرسید.

دو روز قبل از شهادت حضرت فاطمه(س) رخت عزا به تن می کرد

خانم زینعلی با اشاره به عشق و علاقه ای که فرزند شهیدش به حضرت فاطمه(س) داشت، می گوید اینکه دو روز قبل از شروع ایام فاطمیه لباس عزا بر تن می کرد و پای ثابت هیئت "پیروان شهدا" بود و همان سال شهادتش، بانی هیئت عزاداری حضرت زهرا(س) شد در منزل خودمان و تمام سیاهی ها و باندهایی را که برای عزای دختر پیامبر آورده بود برای مراسم شهادت خودش استفاده شد.

می گوید: یادم هست ایام فاطمیه بود و حسین دیرتر از معمول به خانه آمد، از او پرسیدم: تا حال کجا بودی؟ گفت سینه زنی داشتیم و بعد لباس را که باز کرد دیدم سینه اش به واسطه سینه زنی که کرده رنگ چادر مشکی من سیاه سیاه شده است، بعد از شهادتش هیأتی ها می گفتند: حسین دستان بلندی داشت وقتی برای سینه زدن بالا می آورد و بر سینه می کوبید، برایمان عبرت بود.

بعد از شهادتش هم هر وقت بر سر مزار او می رفتم، جوانانی را می دیدم که از نظر تیپ با او تفاوت داشتند، وقتی می پرسیدم شما حسین را می شناختید می گفتند: « حاج‌ خانوم به ما نمی‌خورد که دوست حسین باشیم؟ وقتی حسین شهید شد ما نیز تغییر عقیده دادیم. می‌گفتند حسین آن‌قدر معرفت داشت که وقتی ما جایی ایستاده بودیم، به ما سلام می‌کرد و ما خجالت می‌کشیدیم.»

روز مادری متفاوت!

مادر معرفت حسین را با خاطره ای مسجل می کند اینکه در روز تولد حضرت زهرا(س) حسین این پا و آ پا می کند و دائم می گفته که صدقه انداختید؟ گویا خواب بدی دیده بود که برای خانواده تعریف نمی کرده و بالاخره هنگامی که همه دور سفر غذا نشسته بودند به مادرش می گوید: « مامان، ببخشید! من پول نداشتم تا برایت هدیه ای بخرم، ولی دانشگاه قبول شدم و از این به بعد سر کار می روم و کادو برایت می خرم و روز زن را به خواهر و زن برادرش تبریک گفت.»


ادامه دارد...



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 95/10/6 توسط منیره غلامی توکلی

صدای زن آنقدر بلند شده که مغازه دارها را بیرون کشانده است! داد می زند، فحاشی می کند، با کیفش بر سر و سینه مردی که به ظاهر همسرش است، می زند! او را بی عرضه، نامرد و بدبخت می نامد و می گوید: « بیا این روسری را بگیر و سرت کن»!  مرد با در آغوش گرفتن کودک خردسالی که از ترس گریه می کند و با دور شدن از این معرکه زننده، قصد دارد به این تراژدی خاتمه می دهد در حالیکه زنش با فریادهای بلند او را از غیرت و زور و بازوی برادرانش می ترساند.

در بین مردم که حکم تماشاچیان را دارند، عده ای نرخ تعیین می کنند و مرد را واقعاً بی عرضه می نامند که نمی تواند زنش را از کف خیابان جمع کند و عده ای دیگر حق را به زن می دهند که حتما « مرد خسته اش کرده است »

تقریباً همه ما تا کنون حداقل چندین بار شاهد چنین صحنه هایی در خیابان ها بوده ایم، در دادگاه ها و حتی در مرکز پزشک قانونی نیز شاهد زد و خورد زن یا خویشاوندان او با شوهرش بوده ایم، چیزی که در اواخر دهه 80 با ضرب و شتم مردان از سوی زنان رونق گرفته و اکنون در میانه دهه 90 به قتل کشانده شده است.

اگر چه سازمان های مربوطه به ویژه سازمان پزشک قانونی، طبق دستورات ارسال‌شده از سوی نهاد‌های رسمی‌، اجازه ارائه آمارهای خشونت خانگی را ندارند اما روانشناسان و جامعه شناسان بر این عقیده هستند که آمار خشونت علیه مردان در ایران رو به افزایش است.

میترا خسروبیک کارشناس مسائل اجتماعی در گفت وگو با خبرنگار طنین یاس با بیان اینکه خشونت علیه مردان بیشتر جنبه عاطفی، روانی و کلامی دارد، گفت: هر چه مرد از نظر اقتصادی ضعیف تر بوده و به زن یا خانواده همسرش وابستگی بیشتری داشته و یا دچار سوء رفتارهایی مانند اعتیاد باشد، خشونت روانی علیه او بیشتر نمود و بروز دارد،

وی در ادامه روند  اعتیاد به سوی زنانه شدن را نیز در افزایش خشونت علیه مردان تأثیرگذار دانست و اظهارداشت: در چنین شرایطی زن به دلیل عدم اجرای درست مسائل زنانگی و همچنین آسیب های روانی و اقتصادی که متحمل خانواده و به ویژه مرد می کند بیشترین خشونت را علیه مردان انجام می دهد.

 این کارشناس مسائل اجتماعی تصریح کرد: هر چه قدرت سرپرستی و جایگاه شوهری و پدری در خانواده متزلزل شده و خانواده به سمت " زن سالاری" پیش رود ابعاد خشونت علیه مردان بیشتر می شود.

وی، با اشاره به اینکه خشونت خانگی چیز جدیدی نیست و قدمت آن به تشکیل  بنیان خانواده بر می گردد، گفت: اما این خشونت بنابر مقتضیات فرهنگی، اجتماعی و روانشناختی در طول زمان رو به تغییر است، به طوری که اکنون شاهد خشوت هایی از نوع جنسی – براورده نکردن خواسته های جنسی مرد و کم محلی به او – و خیانت هستیم.

جدول خشونت خانگی علیه مردان

خسروبیک افزایش گرایش به فمینیسم یا بروز برخی از رفتارهای فمینیستی در زنان را از مهم ترین دلایل تغییر چهره خشونت از «مردان علیه زنان» به « زنان علیه مردان » دانست و افزود: آمارها در ایران نشان می‌دهد که بیش از 25 درصد قربانیان خشونت‌های خانگی را مردان تشکیل می‌دهند.

در جامعه ، ترس از مضحکه شدن و عناوینی مانند " زن ذلیل بودن"، " بی عرضگی" و .. باعث می شود که مردان کمتر در این موارد صحبت کرده یا به روانشناس مراجعه نمایند این در حالی است که مهم ترین خشونت علیه مردان، محدود کردن آنها در روابط با خانواده شان، توهین های کلامی و اعمال خشونت های روانی، عدم تمکین، استفاده از حربه تهدید به طلاق و اجرا گذاشتن مهریه و ... که از نتایج  آن استمرار بخشیدن به یک زندگی نابهنجار، آموزش خشونت به فرزندان و ایجاد جامعه ای خشن است.

محمد اسدزاده، جوانی 28 ساله است که 5 سال از ازدواجش با دختری که عاشقانه او را دوست داشت می گذرد اما الان تحمل یک ساعت زندگی در کنار او را ندارد. وی می گوید:  سحر – خانمم- هر از گاهی مسئله کوچکی را بهانه کرده و به قهر می کند و به خانه پدرش می رود! بعد هم تلفنی، پیامکی و تلگرامی تهدید می کند که مهریه اش را به اجرا می گذارد.

وی ادامه می دهد: 750 سکه مهر همسرم کرده ام و توان دادن 5 عدد آن را هم ندارم! مجبورم با پدر و مادرم به خانه پدرش بروم ، توهین ها و تمسخرهایشان را به تن بخرم و دست همسرم را بگیرم به خانه بیاورم.

شایان ارهندی هم مردی 32 ساله است که دستش راستش شکسته است، می گوید که برادرزن و پسرخاله همسرم مرا کتک زده اند! همسرم دانشگاه قبول شده است و من توان مالی برای پرداخت مخارج دانشگاه را ندارم و مانع ثبت نام او در ترم سوم شدم – اخر من مستأجرم و دو فرزند دارم که یکی از آنها محصل است- از شروط ضمن عقد همسرم، ادامه تحصیل بوده است که من الان توان مالی این کار را ندارم و کارمان به دادگاه و کتک کاری کشیده است!.

طی گفت وگویی که با برخی از مردان دیگر دارم « کنترل در رفت و آمد مرد، بالا بودن سطح توقعات مادی زن از شوهر، خیانت، عدم رضایت جنسی، اعتیاد زنان، خشونت های کلامی و روانی ... » از مهم ترین خشونت های خانگی علیه مردان بود که از سوی زنان اعمال می شد.

کارشناسان مسائل اجتماعی بر این عقیده هستند که در برهه‌ای از زمان حقوق زنان کمتر رعایت می شد و این قشر همواره مورد تبعیض و فشار قرار می گرفتند به همین دلیل زمانی که نقطه عطف و تحولی در جهت رسیدن زنان به حقوق برابر در کشور ایجاد شد، زنان در جهت رسیدن به شرایط مساوی در مقایسه مردان تلاش های جدی کردند اما ظرفیت و زیرساخت های لازم برای رسیدن به این مطالبات برای آنان فراهم نبود و همین مسئله در برخی موارد باعث بروز خشونت از سوی آنان شد.

امان الله قرائی استاد جامعه شناس در این زمینه معتقد است اما از آنجایی که توقعات و خواست زنان به دلیل بالارفتن سطح تحصیلات و آگاهی های شان نسبت به موقعیت های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و  فرهنگی بالا رفته است، احساس می کنند که خوشنت علیه آنها افزایش یافته است و هر چیزی را مصداق خشونت علیه خود دانسته و نسبت به آن واکنش نشان می دهند.

وی با اشاره به اینکه دیگر نمی توان به یک زن گفت بالای چشمت ابروست چه برسد به اینکه نسبت به او خشونت به کار برد گفت: این در حالیی است که  شاهد افزایش خشونت علیه مردان هستیم.

ضعف مهارت های زندگی، کم رنگ شدن ارزش های معنوی و دینی، فاصله گرفتن از معیارهای اخلاقی، به دنبال اعمال کردن شعارهای تساوی حقوق زن و مرد بودن و کم شدن ساعات گفت وگو در خانواده ها،  تشکیل دهنده زیربنای بروز و افزایش  خشونت های خانگی علیه مردان و حتی قتل آنان توسط زنان است که نباید از این قضیه به راحتی گذشت.

مجید ابهری، آسیب شناس و متخصص علوم رفتاری، پرخاشگری را اصلی ترین نشانه خشونت عنوان کرد و گفت:  متأسفانه در دهه اخیر خشونت های خانگی تا سه برابر افزایش یافته است که برای افزایش خشونت های خانگی دلایلی همچون عوامل محیطی مانند سرما ،گرما ، یا آلودگی صوتی و تنفسی، عوامل تغذیه ای و ژنتیک، عوامل اقتصادی همچون کمبود درآمد و اعتیاد، علل رفتاری را می توان برشمرد.

وی افزود:  این خشونت ها در محورهای خشونت های کلامی و درگیری های گفتگویی به صورت بدزبانی، پرخاشگری و داد و فریاد، خشونت های فیزیکی که در زد و خورد و حتی قتل نمایان می شود، بوده است که در خشونت های رفتاری منجر به قتل در 95 درصد از موارد، حضور شخص ثالثی در زندگی افراد به اثبات رسیده است.

این در حالی است که مجید رضازاده، کارشناس اجتماعی و رییس مرکز توسعه پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی کشور معقد است: « اگر افراد شناخت درستی از خودشان و اطرافیانشان داشته باشند کمتر دچار خشونت خواهند شد؛ علاوه بر آن نیاز است که به طور جدی آموزش مهارت "ارتقای مدارای اجتماعی"را در کشور افزایش دهیم و به افراد بیاموزیم که میان "مدارا" و "تو سری خوردن" تفاوتهای شایانی وجود دارد.»

در زمینه افزایش خشونت علیه مردان در ایران - بنابر برخی آمار سه تا پنج برابر شده است- نمی توان نقش  کانال های ماهواره ای و تلگرامی را نادیده گرفت، همچنین عدم مهارت اجتماعی کافی برای ارتباط با یکدیگر، توانایی مدارا و کنترل خشم نیز از دیگر عوامل مؤثر بر این پدیده هستند.

انتهای پیام/ ت



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 95/10/6 توسط منیره غلامی توکلی

اما آنچه که امروز بیشترین فعالیت های مدعیان تساوی حقوق زن و مرد را از آن خود کرده، ترویج اندیشه هایی فمینیستی به تبعیت از جریانات و سازمان های بین المللی است که  عمدتاً در صدد پیاده کردن آموزه های دومین موج فمینیسم هستند که آموزه های شان در بسیاری از اسناد بین المللی گنجانیده شده است.

این دست از فمینیست های فعال در کشور بنابر معاهدات بین المللی به برجسته کردن مسایلی همچون خشونت علیه زنان و بزرگ نمایی آمار و ارقام خشونت علیه زنان در ایران، تلاش در جهت زدودن تفاوت های جنسیتی در متون و محیط های آموزشی و تلاش در جهت وضع قوانین برابری طلبانه میان زن و مرد به خصوص در خانواده می پردازند که برای هر کدام از این مسائل در عملکرد معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری می توان نمونه هایی برشمرد.

 این دست از فمینیست های ایرانی به دنبال تطهیر چهره فمینیست غربی و خالی کردن جا پای مستحکم خانواده در جامعه و زیر سؤال بردن "سرپرستی مرد" در خانواده بوده و قائل به "خانواده دموکرات "هستند که قطعا منجر به جنگ میان زن و مرد در خانواده و تزلزل این بنیان مستحکم  خواهد شد؛ آنها اگر چه صحبت از خانواده می کنند اما خانواده ای که بنابر تعریف آنها " مردسالاری" شما بخوانید - قیومیت مرد - در آن نباشد.


برای مثال معاون زنان و خانواده رئیس جمهوری در بخشی از سخنان خود در نشست " چالش های حضور زنان در مدیریت" در خصوص 12 حوزه نگران کننده برای زندگی زنان در پکن + 1گفته : «.....روابط نابرابر قدرت در خانواده، مسئولیت‌های خانه‌داری و مراقبت از فرزندان، بیرون بودن مسائل مورد علاقه زنان از حیطه دستور کار سیاسی، بی‌سوادی بیشتر زنان نسبت به مردان و بازماندن دختران از ادامه تحصیل، نداشتن تجربه در امور عمومی، نداشتن الگوهایی برای ایفای نقش و حمایت نشدن از جانب زنان صاحب قدرت، ترس از قرار گرفتن در معرض خشونت، آزار، انتقاد و طلاق، فقر، بالا بودن هزینه جست‌وجو و تصاحب مشاغل دولتی، تبعیض علیه زنان اقلیت از هر نوع، وجود فرهنگ رویارویی سیاسی و دو گروهی که بازنده و برنده را رقم می‌زند، ملقب کردن مردان به لقب سرپرست خانوار برای همه مقاصد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و نهایتاً پایین بودن اعتماد به نفس زنان این محورها هستند.»  وی همچنین در بخش دیگری از کلام خود ادعا کرده است « در کشورهای درحال‌توسعه زنان در منگنه رسیدگی به خانواده گرفتارند»! یا « نقش‌های جنسیتی که برای زنان به‌طور سنتی تعیین شده است و انتخاب‌های آن‌ها را محدود می‌کند و از طرفی ابتکارات و برنامه‌های مشارکت زنان به‌واسطه عواملی مانند فقدان منابع انسانی و مالی در کشورها با مانع مواجه می‌شود»

این در حالی که قائم مقام شورای فرهنگی اجتماعی زنان طی سؤالی از خانم مولاودری پرسیده است:« این حوزه های نگران کننده برای کدام جامعه است؟ این حوزه نگران کننده غربی ها برای جامعه ماست.»؟

و حال بعد از کشمکش های بسیاری که بین معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری و منتقدان اندیشه های او به وجود آمده اینبار این جنبش انتقادی و اعتراضی دست بر قشر کودکان و در موضوع ازدواج آنها نهاده است! مسئله ای که با توجه به حاکمیت اسلام بر جامعه و حاکمیت فرهنگ های بومی مختلف در گوشه گوشه کشور ایران قطعا دارای ابعاد مختلفی خواهد شد.در گزارش های قبلی مفصلا به آن پرداخته شده است.

به طور قطع می توان گفت: بسیاری از اهداف و آرمان های جنبش فمینیستی ایران که هر چند وقت یک بار از سوی معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده مطرح می  شود و گاها تا صحن مجلس نیز ورود پیدا می کند! در بسیاری از اسناد بین المللی نهادینه شده است. اسنادی که مولاوردی بر تحقق مفاد آنها بیش از تحقق خواسته های حقیقی زنان جامعه اصرار دارد!.

 در سال های اخیر سازمان های بین المللی وابسته به سازمان ملل متحد و برخی از آژانس ها و سازمان های در ظاهر خصوصی برنامه هایی را با هدف توسعه انسانی و دفاع از حقوق بشر در کشورهای در حال توسعه و از جمله کشور ما اجرا می کنند که در اکثر موارد حاوی برنامه ها و دیدگا ه های فمینیستی است.

به نظر می رسد فمنیسم ایرانی که ذاتا چون مادر خود " فمینیسم غربی" جنبشی انتقادی و اعتراضی است حال به بلوغ خود رسیده و بیشترین چالش را با نهاد مذهبی و نظام سیاسی کشور پیدا کرده است غافل از اینکه در کشور ما پیوند نهاد مذهب و سیاست در درازمدت به رادیکال تر شدن حرکت های فمینیستی خواهد انجامید و مصداق در آب در هاون می کوبد را تداعی خواهد کرد.

به جز حاکمیت اسلام و قوانین و آموزه های آن در نظام حقوقی، اجتماعی و سیاسی و .. جامعه و بعلاوه درخشش الگوهای بی نظیر اسلامی برای زنان جامعه و فعالیت زنان فرهیخته نه شرقی و نه غربی در کشور ما، صاحبان افکار فمینیستی باید توجه داشته باشند که  علت شکست از درون خود آنهاست چیزی که غرب یک بار آن را در نوعی دیگر تجربه کرده و اینکه آنها تجربه تلخ غربیان را مزه مزه می کنند:

« علت شکست جنبش فمینیسم غربگرا در ایران وجود فمینیست هایی مذهبی رادیکال، میانه رو و محافظه کاری است که از مواجهه مستقیم با نهاد مذهب و نظام سیاسی اجتناب کرده و باعث تضعیف کلیت حرکت فمینیسم در ایران می شوند و به علت عدم وجود وحدت تاکتیکی – که نشان از عدم حقانیت و پذیرش آنها از سوی جامعه بانوان مسلمان است- ، اهداف فمینیتسی در کشور جمهوری اسلامی ایران شکست خورده باقی خواهد ماند.» 

 

منابع:

خبرگزاری تسنیم 

خبرگزاری فارس  

خبرگزاری میزان

خبرگزاری دانشجو snn

نظریه های فمینیستی در ایران و جهان / تبیان زنجان 

مهرخانه /  سلسله نشست های حقوق زنان با عنوان چالش های حضور زنان در عرصه مدیریت 

بهارنیوز / نگرانی مولاوردی از فروپاشی نهاد خانواده 

پایگاه اطلاع رسانی حوزه/ از فمینیسم جهانی تا  فمینیسم ایرانی؛ نگاهی کلی گرایانه به جنبش و نظریه فمینیسم در ایران و جهان 

انتهای پیام/ ت



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 95/10/5 توسط منیره غلامی توکلی

 با روی کار آمدن دولت یازدهم و سُکانداری "شهیندخت مولاوردی" بر معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری، شاهد بروز و نمود بیشتر افکار " فمینیسم" یا به عبارتی " فمینیسم اسلامی"! در دولت روحانی هستیم. مولاوردی با انتخاب مهره هایی در اطراف خود که سبقه فعالیت های سیاسی اصلاح طلبانه و افکار فمینیستی دارند و همچنین با عملکردش در چرایی و چگونگی اولویت بندی مطالبات زنان ایرانی به وضوح، گرایش فکری و عملی خود را به مباحث فمینیستی چنان نشان داده که دیگر جای هیچ انکار،  شک و شبهه ای در این زمینه، باقی نمانده است.


فمینیست در ایران

وی حتی در عرصه بین المللی نیز دولت یازدهم را به عنوان مجری بی چون و چرایی خواسته های فمینیستی نهادهای بین المللی زنان من جمله " نهاد زنان سازمان ملل"، " کمیسیون مقام زن"  کرده و در این زمینه " عدالت" را با پسوند " جنسیتی" به مسلخ کشانده است. حتی می توان اینگونه گفت: « مولاوردی در سه سال کلیدداریش بر معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری، هیچ گام مستحکمی برای " تعالی خانواده" به عنوان رکن رکین نظام جامعه اسلامی بر نداشته بلکه با عملکرد خود، حقوق زنان  و مطالبات آنها را وارد بازی های سیاسی و حتی بین المللی کرده است.»

اگر تا کنون بیمه زنان خانه دار، افزایش مرخصی زایمان، افزایش جمعیت و برخی از مشکلات حقوقی زنان در دادگاه های خانواده برطرف نشده است از این روست که در جدول بندی اولویت های معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری، برای آن ها ردیفی در نظر گرفته نشده و در هیاهوی تساوی جنسیتی، ورود زنان به ورزشگاه ها، خوانندگی زنان، حمایت از زنان روسپی، خشونت علیه زنان، ازدواج کودکان، سقف شیشه ای برای ورود زنان به اتاق های مدیریتی و .... محو شده است!

البته این قصور در انجام وظیفه معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری، نه تنها در ابعاد داخلی صورت گرفته است بلکه مولاوردی در کسوت مسئول نهاد زنان سازمان ملل متحد در آسیا و اقیانوسیه نسبت به وضعیت زنان در این گستره خاکی نیز دچار غفلت زدگی است، چنانچه شاهد اعمال خشونت علیه زنان و دختران و کودکان در سوریه، عراق، فلسطین، یمن، افغانستان،  بحرین و عربستان و .. در سکوت عجیب خانم معاون و عدم گزارش از سوی وی به نهاد مربوطه هستیم.   

نتیجه عملکرد مولاوردی در حوزه زنان نه تنها قشر بانوان را از معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری در دولت امید، ناامید کرد بلکه کار را به درون دولت هم کشاند طوری که را  بنابر گفته وی« لایحه بودجه سال 96 با توجه به مصالح و منابع دولت پیش بینی شده است ودر بودجه سال 96 اعتبارات معاونت امور زنان و خانواده نسبت به سال 95 هیچ افزایشی نداشته است.» به کل؛ حتی دولت هم مصلحت نمی بیند که منابع خود را برای این معاونت بیش از گذشته خرج نماید! و یا شاید همین میزان شعارزدگی را برای ریزش آراء زنان در صندوق های رأی ریاست جمهوری دوازهم به نفع دولت فعلی کافی می داند؛ هر چند در فعالیت های انتخاباتی دهمین دوره مجلس شورای اسلامی همفکران خانم معاون حتی با راه اندازی " کمپین تغییر چهره مردانه مجلس" راه به جایی نبردند.

تأسف آور این است که شکست مولاوردی و همفکران او در تغییر مطالبات اصلی زنان جامعه اسلامی به ویژه زنان تحصیل کرده و فرهیخته نه تنها باعث تغییر رویکرد آنها به سمت رفع نیازها و پاسخ گویی به مطالبات اصلی زنان نشد، بلکه منجر به دست آویز شدن وی و NGO های تحت حمایتش بر مسائلی شده است که در جامعه ایران به عنوان یک مسئله یا چالش مطرح نبوده و نیست. مسائلی چون خشونت علیه زنان، ختنه دختران، ازدواج های کودکان ..

علت این شکست های پی در پی افکار فمینیستی با هر پسوندی و پیشوندی – مثلا پست فمینیسم و فمینیسم اسلامی-  را می توان اینگونه بررسی کرد:

1-      «  اگرچه در فاصله سال های 1960 تا 1980 فمینیسم یکی از مطرح ترین جنبش های اعتراضی غرب محسوب می شد اما به تدریج از توان اجتماعی این جنبش در جذب زنان کاسته شده چرا که بخشی از توانایی های این جنبش ریشه در جاذبه های ظاهری شعارها و تبلیغات  داشته و دارد. این قبیل جنبش های آرمان گرا، که هنوز در عینیت اجتماعی به محک تجربه گرفتار نشده اند، ایده های جدید و جذابی را مطرح می کنند که بعد از مدتی هم از جاذبه های ظاهری آن کاسته می شود و هم ناتوانی آنها از تحقق آرمان ها و اهداف پیش بینی شده، بازدارندگی نسل جدید در پیوستن به این جنبش ها را سبب می شود.»

2-      نکته دیگر که اکثر کارشناسان بر آن صحه می گذارند، تمام شدن تاریخ مصرف این جنبش و نگاه آنها به مسئله تساوی حقوق زن و مرد است، این گروه بر این حقیقت قائلند که پژوهش های علمی حاکی از وجود تفاوت ذاتی میان دو جنس از نظر تمایلات و رفتارها است و هورمون های جنسی در تعیین رفتارهای متفاوت زنان و مردان نقشی تعیین کننده دارند. پس در شرایطی که «طبیعت» موجد «نابرابری» بوده است، تأکید بر برابری یا نفی نقش های سنتی متناسب با این طبیعت بیهوده است و بنابراین تلاش زنان برای برابری با مردانی که طبیعتاً از آن ها قوی ترند، محکوم به شکست است و بخش دیگری از این اعتراضات را جنبش های ضد سقط جنین و طرفدار مادری و خانواده تشکیل می دادند که با پیامدها و اهداف جنبش فمینیستی به خصوص در خانواده ستیزی مخالف هستند .»

 با وجود اینکه از دهه 80 جنبش فمینیسم دارای تنوع  و تکثر زیادی شد – فمینیسم لیبرالی، مارکسیستی،روانکاوانه، همجنس گرایانه، زیست شناختانه، اگزیستانسیالیستی که هیج کدام به وحدت در تعریف مفهوم فمینیسم  نرسیده اند!-  و حمایت های توده های زنان را از دست داده است اما جای تعجب دارد که معاون زنان و خانواده رئیس جمهور هنوز لا به لای نسخه های باطله این تفکر به دنبال راه حلی برای احقاق حقوق زنان مسلمان است؟! و حتی در این زمینه به کمی به مصلحت نظام جمهوری اسلامی و اصلاح نگاه غرب به زن مسلمان بر اساس نظام حقوقی اسلام نیست.

صاحبان تفکر فمینیستی در ایران اگرچه به قطع، وام دار افکار غربگرایانه  هستند اما با چالش هایی برگرفته از سنت و مذهب رو به رو می باشند؛ چالش هایی که ابتدا آنها به رویارویی با نظرات فقها و علمای اسلام برانگیخت، مثل « حذف اذن شوهر برای خروج همسر از کشور» یا آنها را مجبور به اجرای طرح گفتمان سازی با علما کرد و اینبار از همراهی همفکران خود در قوه مقننه بهره بردند تا شاید بتوانند خواسته شان را قانونی کنند؛  مثل « تغییر سن ازدواج – بالا بردن سن ازدواج – »  

این دست حرکات و برنامه ها که هر کدام منبعث از یک نوع از فمینیسم، یعنی غرب گرا – غیرمذهبی و مذهبی – فمینیسم اسلامی-  است در هر موضوعی محکوم به شکست بوده و خواهند بود، چرا که این تفکر در ایران نه تنها وارداتی بوده بلکه التقاطی نیز هست و ما در مجلات، نشریات و کانال های تلگرامی شان، شاهد افکار التقاطی هستیم که در آنِ واحد نماینده ی گرایش های مختلف فمینیستی هستند!.

ادامه دارد...   



نوشته شده در تاریخ شنبه 95/10/4 توسط منیره غلامی توکلی

 

دل گم شده

امشب

دلم برایت تنگ است،

برای بی تفاوتی هایت

برای بی تعلقی هایت

برای یک رنگی هایت

امشب

دلم برایت تنگ است

برای با من نبودن و با تو بودنم

برای دلشوره هایم

برای دل نوشته هایم

برای اشک ها و لبخندهایم

برای غروری که نشکستم

برای  تویی که نباختمت

امشب

دلم برایت تنگ است

قلبم!

تویی که برای روز مبادا پنهانت کرده ام

نه!

قطعا گمت کرده ام

آن روزی که دنبال نخود سیاه فرستادمت!

 

به قول همبلاگی آیینه سکندر: چرت نویس

 

 

 

 



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 95/10/2 توسط منیره غلامی توکلی
<      1   2   3   4      
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک