افزایش طلاق، پیامد غفلت از آموزش همسرداری در سال های پایانی مدارس و همسرگزینی در دانشگاه هاست!
خلاصه متن: آموزش مسائل همسرداری فقط مسائل جنسی آن نیست که آموزش آن در مقاطع تحصیلی نهم تا دوازدهم باعث ناهنجاری های دیگری شود، تأکید کرد: جدی نگرفتن آموزش صحیح مهارت های همسرداری در مدرسه و غفلت از آموزش « همسرگزینی» در دانشگاه ؛ پیامد های اینچنینی دارد.
منیره غلامی توکلی
طلاق را یکی از منفورترین حلال های خداوند می نامند و بیش از یک دهه است که این اتفاق نامبارک و به تبع آن پیامدهای ناشی از آن به عنوان یکی از بزرگترین معضل های فردی – خانوادگی و اجتماعی از سوی روانشناسان، جامعه شناسان مورد نقد و بررسی قرار می گیرد.
نگاه به طلاق و دلایل افزایش آن، نگاهی دو سویه است. بنابر نظر برخی از کارشناسان این حوزه بسیاری از ناهنجاری های اجتماعی ریشه در طلاق و از هم گسیختگی خانواده دارد، مخصوصا " طلاق عاطفی" که به مراتب آسیب زا تر از طلاق رسمی است. از طرف دیگر برخی از پژوهشگران " طلاق" را تنها یک معضل اجتماعی نمی دانند بلکه آن را از تبعات آسیب های اجتماعی بر می شمارند!
در پیدایش انحرافات اجتماعی و رفتارهای نابهنجار و آسیب زا عوامل متعددی به عنوان عوامل پیدایش و زمینه ساز می تواند مؤثر باشد، در بُعد اجتماعی، مهمترین عوامل را خانواده، طلاق، فقر، فرهنگ، اقتصاد، بی کاری، شغل، رسانه ها، مهاجرت، جمعیت و ... است
در بین عوامل اجتماعی مؤثر بر ایجاد یا تشدید انحرافات و ناهنجاری های اجتماعی "طلاق" بیشترین نقش را بر دوش می کشد! چرا که این پدیده رو به رشد باعث بروز مشکلات روحی روانی برای تک تک اعضای خانواده می شود که منجر به رفتارهای ضداجتماعی خواهد شد.
این کارشناس مسائل اجتماعی از ضعف عزّت نفس، فقدان اعتماد به نفس، احساس عدم جذابیت، افسردگی شدید، شیدایی و اختلال خلقی به عنوان پیامدهای روحی و روانی طلاق نام برد و گفت: چنین افرادی معمولاً مستعد انجام رفتارهای نسنجیده و انحرافی هستند.
کارشناسان حوزه خانواده " طلاق" را به دو دسته طلاق رسمی و طلاق عاطفی تقسیم می کنند و معتقدند هیچ کدام بر دیگر رحجان ندارد و تبعات هر یک می تواند بسیار خطرناک و در بعضی از مواقع یکسان باشد. اینکه زن و مردی با منت نهادن بر سر فرزندان با بی مهری زیر یک سقف اما بدون تعهد و مهروزی با یکدیگر زندگی می کنند، هیچ مزیتی بر طلاق رسمی نخواهد داشت.
از دیگر مؤلفه های مهم در سوق یافتن نوجوانان و جوانان به سمت و سوی بزهکاری و انحرافات اجتماعی، گسسته شدن پیوندهای عاطفی و روحی میان اعضای خانواده است. هر چند در بسیاری از خانواده ها، پدر و مادر دارای حضور فیزیکی هستند، اما متأسفانه حضور وجودی و معنوی آنان برای فرزندان محسوس نیست. در چنین وضعیتی، فرزندان به حال خود رها شده، ارتباط آنان با افراد مختلف بدون هیچ نظارت، ضابطه و قانون خاصی در خانوده صورت می گیرد. روشن است که چنین وضعیتی زمینه را برای خلأ عاطفی فرزندان فراهم می کند.
در برخی از خانواده ها پدر، مادر و یا هر دو، بنا به دلایلی همچون طلاق و جدایی، مرگ والدین و... نه حضور فیزیکی دارند و نه حضور معنوی. در این گونه خانواده ها که با معضل طلاق و جدایی مواجه هستند، فرزندان پناهگاه اصلی خود را از دست داده، هیچ هدایت کننده ای در جریان زندگی نداشته، در پاره ای از موارد به دلیل نیافتن پناهگاه جدید، در دریای موّاج اجتماع، گرفتار ناملایمات می شوند.
فقر فرهنگی و تربیت نادرست فرزندان از مهم ترین پیامدهای فقدان فیزیکی یا معنوی پدر و مادر در کنار خانواده است که همین امر باعث بروز ناهنجاری های رفتاری و اخلاقی آنها را در سطح جامعه می شود و به طور قطع این فقط فرزندان یک خانه از هم گسیخته نیست که دچار چنین ناهنجاری های رفتاری می شوند بلکه زن و شوهر نیز از این مسئله ایمن نخواهند بود.
بالا رفتن آمار فحشا در ابعاد مختلف و خیانت زن و شوهر به یکدگیر را از آسیب های طلاق – رسمی و عاطفی – دانست که حتی گریبانگیر زن و شوهرهایی می شود که چند صباحی بیشتر از سن زندگی مشترکشان نمی گذرد.
این که چه عواملی در افزایش آمار طلاق در اشکال مختلف خود مؤثر بوده است، محل ابراز نظرهای مختلف از سوی کارشناسان قرار گرفته است. اما می توان گفت که 10 دلیل اصلی وقوع طلاق «دخالت خانواده ها، عدم تحقق شروط ضمن عقد، ترک زندگی توسط یکی از زوجین، اعتیاد، ندادن نفقه و فقر، ضرب و شتم، مشکل روانی و حبس بیش از پنج سال یکی از زوجین و ارتباط ناسالم و فساد اخلاقی » است.
اما به راستی چنین است؟ طبق آمار موجود در ثبت احوال، درصد قابل توجهی از وقوع طلاق ها در کمتر از گذشت یک سال از زندگی مشترک اتفاق می افتد! در تحقیقات صورت گرفته از سوی کارشناسان « نبودن تناسب میان دختر و پسر، تفاوتهای اعتقادی، رعایت نکردن مسائل شرعی از سوی یکی از زوجین، عدم شناخت کافی از یکدیگر و مشکلات زناشویی» از دلایلی بوده است که زن و مرد را مجبور به پایان دادن به زندگی مشترک کرده اند.
عدم شناخت زن و مرد از یکدیگر و به تناسب آن شناخت درست از وظایف همسری را از مهم ترین دلایل وقوع طلاق در کشور دانست و افزود: « سواد همسرداری » نکته ای است که سالیان است نسبت به آن غفلت شده است.
اینکه تمام بی سوادی زن و مرد در امر همسرداری را بخواهیم در یک کلاس دو ساعته پیش از ازدواج آموزش بدهیم ، نباید بیش از این از زوج های جوان انتظار داشت که بتوانند یک سال شاید کمتر و نهایتا 5 سال زندگی خود را پیش ببرند.
آموزش مسائل همسرداری فقط مسائل جنسی آن نیست که آموزش آن در مقاطع تحصیلی نهم تا دوازدهم باعث ناهنجاری های دیگری شود،جدی نگرفتن آموزش صحیح مهارت های همسرداری در مدرسه و غفلت از آموزش « همسرگزینی» در دانشگاه ؛ پیامد های اینچنینی دارد.
اگر مسوولان واقعا خواستار کاهش آمار طلاق در جامعه هستند باید از دوران مدرسه به ویژه مقطعه دبیرستان مهارت همسرداری و شیوه های صحیح زندگی را به نوجوانان آموزش داده و این روند را در دانشگاه به طور جدی دنبال کنند.
ادامه دارد ...