سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست
بررسی مشکلات و پیامدهای ازدواج سفید بر اساس یک زندگی واقعی

تربیت دینی جوانان، راه نجات از منجلاب همباشی ها/مشاوره درست، شرکای جنسی را به زوج شرعی تبدیل می کند

قلمدون با شرکت در جلسه مشاوره ی مادری که دخترش تن به ازدواج سفید داده بود، چرایی، چگونگی رواج پدیده ازدواج سفید و پیامدهای آن را بررسی کرد.


گریه امانش را بریده است. مادر که بیش از پنجاه سال از عمرش گذشته اکنون با حسرت به آرزوی های خود برای عروس کردن یکدانه دخترش فکر می کند و برای آبروی به خطر افتاده اش اشک می ریزد.
با اجازه مشاور و مادری که برای راهنمایی نزد او آمده است، در جلسه شان شرکت می کنم. تنها شرط آنها برای حضورم آورده نشدن اسم شان در این گزارش است که ما هم حفظ امانت می کنیم.
مادر رو به مشاور می کند و می گوید: در خانواده مذهبی به دنیا آمده ام و با آن چه در توان داشتم سعی کردم مبانی و اصول دین و شرافتمندانه زندگی کردن را به فرزندانم بیاموزم. همسرم هم مرد خوب و متدینی بود که تا در کنار ما زندگی می کرد، جز نام نیک از خود هیچ باقی نگذاشت.
اما این دختر با رفتارهایش امانم را بریده است. تا به امروز هر چه خواسته برایش مهیا کرده ام اما قدر که نمی شناسد هیچ رفتارها می کند و روش زندگی را برای خود انتخاب کرده است که جز آبرور ریزی چیزی برای من و خودش نداشته است!.
بعد با رد شدن از خاطرات دوران کودکی فرزندش که نشان از تربیت دینی و وجود نگاه ارزشی در خانواده بود می گوید: نمی دانم کدام از خدا بی خبری زیر پایش نشست تا او را به این منجلاب کشاند و اکنون 5 سال است که با پسری همخانه شده و می گوید ما ازدواج سفید کرده ایم و هر چند ماه یکبار سری به من می زند؟.
امروز با التماس قبول کرده که با من به مشاوره بیاید و به قول خودش تکلیفش را با من مشخص کند تا دست از سر زندگی نداشته اش بردارم!
خانم مشاور قبل از آمدن دختر جوان در مورد ازدواج سفید و پیامدهای آن صحبت می کند و می گوید: ازدواج سفید با همباشی "Cohabitation" یک پدیده نوظهور ضد فرهنگی است که اشاره به نوعی از زندگی فارغ از قواعد اخلاقی و شرعی دارد و در آن دختر و پسر بدون انجام ازدواج شرعی و رسمی با یکدیگر زندگی می‌کنند و حتی از انجام روابط جنسی نیز ابایی ندارند.
وی ادامه می دهد: این پدیده ضد خانواده که در طی دهه های گذشته در بین جوامع اروپایی و آمریکایی رواج یافته بنا بر آمارهای مراکز مطالعاتی غرب موجب بروز آسیب های شدید اجتماعی در این دست کشورها شده که از جمله آنها می توان به افزایش تصاعدی نرخ سقط جنین و تولد کودکان نامشروع و رها شده در خیابان اشاره کرد.
این مشاور خانواده با بیان اینکه در ایران این نوع سبک زندگی نوعی زنا محسوب می شود و فرزند ناشی از آن دارای مشروعیت قانونی نیستند، چون نسبت فرزندی او با پدر قابل اثبات نمی باشد، می گوید: اغلب نیز زن به خاطر پرهیز از بی آبرویی به دنبال اثبات رابطه فرزند و والد نمی رود و حتی اگر ادعا کند که صیغه بوده، در صورت انکار مرد، ادعای زن قابل اثبات نخواهد بود.
وی با اشاره به اینکه در این زندگی مشترک که " ازدواجی بی قاعده" است فرزندان بی پدر و بی خانواده را به وجود می آورد که نه آن ها از والدین ارث می برند و نه والدین از آن ها. هرچند حقوق این کودکان مانند بقیه کودکان است، اما کسی حضانت آنان را بر عهده نخواهد گرفت، تصریح می کند در این موارد سپردن حضانت به مادر محتمل تر می باشد.
خانم مشاور در ادامه به پیامدهای ناشی از این نوع سبک زندگی اشاره می کند :
• ترس از عدم قوانین و مقررات مشخص برای رسیدگی به شکایات و خواست های احتمالی طرفین
• بارداری ناخواسته برای خانم ها
• اعمال خشونت در مواقعی که توافقات و تعهدات مالی طرفین بر طبق انتظارشان تامین نمی شود.
از نگاه اکثر جامعه شناسان با اشاره به اینکه در کشور ما تحقیقات و مطالعات دقیقی روی رواج این مسئله صورت نگرفته است، معتقدند که اعد‌‌‌اد‌‌‌ و ارقامی که در این خصوص ارائه می‌شود‌‌‌ از صحت و د‌‌‌رستی برخورد‌‌‌ار نیست و آنچه د‌‌‌ر ارتباط با این موضوع مطرح شد‌‌‌ه چیزی جز تصورات ذهنی افراد‌‌‌ از جمله جامعه شناسان، روانشناسان،حقوقد‌‌‌انان نبود‌‌‌ه است.
با این وجود رواج این پدیده به جایی رسیده است که در مناطقی از پایتخت که ساکنان آن به مذهبی بودن شهرت بیشتری دارند و خانواده های اصیل بسیاری نیز در محلات آن زندگی می کنند، تعداد قابل توجهی از جوانان را به منجلاب کشانده است. دختران و پسرانی که در کمال تعجب با پیشینه تربیتی نسبتا خوبی بزرگ شده اند.
اما به راستی دلیل گسترش این عارضه چیست؟
متاسفانه دشمنان ایران اسلامی با بهره گیری از ظرفیت های رسانه‌ای خود از جمله فضای مجازی و شبکه های ماهواره ای من و تو و GEM TV اقدام به ترویج این بیماری اخلاقی و فرهنگی در سطح جامعه ما کرده اند.
دشمنان نظام هیچ هدفی جز از بین بردن جامعه ایرانی و نظام مقدس جمهوری اسلامی با ترویج بی بندوباری و از بین بردن جمعیت ایران ندارند از این رو با مطالعات و پزوهش های صورت گرفته در سال 2010 مهمترین پیامدهای ازدواج سفید که تزلزل بینان خانواده، بالا رفتن میزان خشونت در ازدواج سفید، افزایش پرخاشگری اجتماعی، افزایش رفتارهای بزهکارانه از قبیل هم جنس گرایی، چندجنسی بودن، بیش از یک شریک جنسی داشتن، خشونت های کلامی، رفتاری و فیزیکی، افسردگی به ویژه در زنان، بالا رفتن فشار عصبی به دلیل نگرانی برای از دست دادن رابطه..است.
از طرف دیگر ازدواج سفید که فاقد هر گونه تعهد و آینده نگری است باعث کاهش فرزند‌‌‌ آوری می شود که کاهش رشد‌‌‌ جمعیت را به همراه خواهد داشت، همچنین افزایش سقط جنین د‌‌‌ر این مد‌‌‌ل همزیستی وجود‌‌‌ د‌‌‌اشته و امکان د‌‌‌ارد‌‌‌ شانس ماد‌‌‌ر شد‌‌‌ن را برای افراد‌‌‌ کاهش د‌‌‌هد.
گرایش به اعتیاد و درگیر شدن شرکای جنسی به این بیماری خانه مان سوز یکی دیگر از عواقب و پیامدهای ازدواج سفید است که متأسفانه هم فرد، هم خانواده و هم جامعه را درگیر آسیب ها و پیامدهای خاص خود خواهد کرد زیرا د‌‌‌ر این مد‌‌‌ل همزیستی اخلاق از بین می‌رود‌‌‌ و جامعه‌ای بد‌‌‌ون اخلاق به‌وجود‌‌‌ خواهد‌‌‌ آمد‌‌‌، جامعه‌ای بی قید‌‌‌ و بند‌‌‌ و هرج و مرج طلب خواهد‌‌‌ بود‌‌‌.
حال باید دید چه کسانی دچار این عارضه اخلاقی – اجتماعی می شوند؟
خانم مشاور در پاسخ به این سؤال می گوید: افرد مسئولیت پذیر هیچ گاه متمایل به ازدواج سفید نمی شوند و اگر امروز شاهد این پدیده ضد‌‌‌ فرهنگی هستیم ریشه آن را بایستی در پدیده نفوذ حاکم بر برخی نهادهای آموزشی و حتی رسانه ای کشور جستجو کرد زیرا از دل همین نهادها بود که دشمن برای تحمیل اسنادی از جنس 2030 تلاش کرد.
وی ادامه می دهد: اگر قصد مقابله جدی پدیده ازدواج سفید را داریم بایستی توجه خود را متوجه عرصه آموزش و پرورش کرده و این نهاد را مکلف به ارائه آموزش های مهارتی اجتماعی از جمله مسئولیت پذیری کنیم.
بالاخره بعد از چندین بار تماس از سوی مادر و خواهش و التماس زن جوان با آراستگی خاصی وارد مطب روانشناس می شود. او همان دقایق اول به ارزش های مذهبی مادر و سخت گیری هایی که در دوران نوجوانی بر او تحمیل شده می تازد و با این عنوان که بعد از چندین سال آشنایی با مرد مورد علاقه اش زیر یک سقف رفته و هیچ اعتقادی به مبانی شرعی ازدواج ندارد می گوید: به همه دوستانم گفته ام که ازدواج سفید کرده ام و اکنون هم در نزدیکی منزل پدری همسرم زندگی می کنیم!
خانم روانشناس که می پرسد: آیا خانواده همسرت از این نوع زندگی شما خبر دارند؟ می گوید: بله و کاری به کار ما ندارند؟! خیلی هم باید راضی باشند که پسرشان سر و سامانی گرفته است.
این مشاوره از آنجایی که با عدم تمایل دختر جوان صورت گرفته بود برای به نتیجه رسیدن تقریبا 5 ساعت زمان برد. دختر جوان در نهایت با شنیدن صحبت های روانشناس و آن تربیت دینی که مادر او را پرورش داده بود قبول کرد که با شوهرش ! صحبت کرده و در صورت توافق به محضری بروند و به شرط آنکه هیچ اسمی از شوهر در شناسنامه او و هیچ اسمی از او در شناسنامه شوهرش آورده نشود! به عقد – صیغه- هم در آیند.
قرار شد که زن جوان تا شب قبول یا رد پیشنهاد مشاور را خبر دهد. ساعت یازده شب با خانم شاور تماسی گرفتم او با صدای شادی گفت که زن و مرد جوان قبول کرده اند که به محضر خانه بروند اما به یک شرط هیچ کدام از فامیل، آشنایان و دوستان نباید متوجه شوند که آنها به عقد هم درآمده اند چرا که پُز اجتماعی آنها – مبنی بر اینکه ازدواج سفید کرده اند- از بین می رود !
نکته ای که برایم در بین صحبت های زن جوان از اهمیت بالایی برخوردار بود، استفاده او از این جمله بود "من ازدواج شرعی نمی کنم "، " ازدواج غیرشرعی کرده ام" .. او خود می دانست که به چه راهی قدم گذاشته اما تحت تأثیر چه القائاتی با شرع درافتاده بود؟
حال که یک نمونه مشاوره آن هم در 5 ساعت اینگونه می تواند انگیزه های شرعی زیستن و زندگی زناشویی را در قلب جوانان اغفال شده بیدار کند قطعا عدم توجه و عدم مشاوره دادن به جوانانی که این نوع سبک زندگی را انتخاب کرده اند، انها را به منجلاب بیشتری می کشاند در حالیکه آنها فقط می خواهند صحبت های شان شنیده شود.

انتهای پیام/*



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 98/1/28 توسط منیره غلامی توکلی

فرهنگ استفاده از کالای ایرانی، لازمه رونق تولید / زنانرا جهادگران اقتصادی تربیت کنیم

منیره غلامی توکلی - امسال رونق تولید نام گرفته است. "تولید" رابطه مستقیمی با رشد اقتصادی دارد چرا که رشد اقتصادی دلالت بر افزایش تولید یا درآمد سرانه ملی می کند. اگر تولید کالاها یا خدمات به هر وسیله ممکن در یک جامعه ای افزایش پیدا کند، می توان گفت که در آن کشور و جامعه، رشد اقتصادی اتفاق افتاده است. این تولید باید برای پاسخ گویی به افزایش مصرف صورت گیرد. توضیح اینکه هر جامعه ای باید تولیداتت بیشتر از مصارف آن باشد و همواره دخل بر خرج بچربد تا جامعه بتواند فرصت های تازه ای برای سرمایه گذاری در بخش های دیگر به دست آورد.
اما نکته مهمی که در تولید از اهمیت بالایی برخوردار است و باعث رقبت جامعه به خرید کالا می شود، اهمیت دادن به کیفیت یک کالاست از این رو می توان گفت رشد اقتصادی همانند رشد در جنبه های دیگر انسانی، می بایست در راستای افزایش کمی و کیفی تولید و کالاها و خدمات در یک جامعه باشد.
با نگاهی به وضعیت تولید کالای ایرانی و نگاه عامه جامعه به کالاهای ایرانی، این سؤال مطرح است که آیا افزایش تولید در این وضعیت اقتصادی با اقبال از سوی جامعه رو به رو خواهد شد ؟
پاسخ این سؤال را باید در فرهنگ سازی هایی که به صورت های مختلف حول محور اسامی انتخابی سال توسط مقام معظم رهبری صورت گرفت است، داد. سال 1391 تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی نام نهاده شد. 1395 اقتصاد مقامتی، اقدام و عمل که عملیاتی سازی این مقوله مهم را مورد توجه و تأکید قرار داده بود و در سال 1396 اقتصاد مقاومتی که اینکه نامی آشنا برای مردم شده و هدفی روشن را برای جامعه مجسم کرده است به سمت تولید همراه با اشتغال هدایت می شود و در سال 97 با تشخیص درست خلاء حمایت از کالای ایرانی گام های بلندی در فرهنگ سازی استفاده از کالای ساخته شده توسط کارگر ایرانی برداشه شد . فرهنگ سازی که در طول یکسال با توجه بالا رفتن کیفیت ساخت و تولید کالاهای ایرانی با موفقیت چشم گیری رو به رو شد.
امسال نیز " رونق تولید" بهترین انتخاب برای گام برداشتن محکم تر به سوی اقتصادی مقاومتی است چرا که رونق تولید باعث شکوفایی اقتصادی شده و شکوفایی اقتصادی به طور حتم در کوتاه مدت مراتب رشد اقتصادی و سپس پیشرفت اقتصادی را رقم خواهد زد.
آنچه در این مسیر مشخص است و نمی توان نسبت به آن چشم پوشی داشت نقش زنان در پیشبرد اهداف حمایت از کالای ایرانی وبالتبع رونق تولید است . زنان به عنوان مدیران اقتصادی و فرهنگی خانواده با توجه به نقش مهم خود در پیشبرد اهداف کلان اقتصاد مقاومتی مورد هجمه فکری دشمنان نظام که درصدد تضعیف نظام جمهوری اسلامی ایران و در نهایت براندازی این نظام مقدس هستند قرار دارند.
بنابر گفته کیخا یکی از نخبگان استان سیستان و بلوچستان « دشمن می خواهد سیاسست های خود را از طریق رفتارهای غلط اقتصادی برای زیر سوال قرار دادن ولایت فقیه از جمله از بین بردن فرهنگ ایرانی اسلامی، کار آفرینی، احتکارهای خانگی، نادیده گرفتن توان داخلی، واردات بی رویه، خرید نکردن کالای ایرانی وتلاش در نشان دادن بی کیفیت بودن کالای داخلی، افزایش قاچاق کالا از طریق مرزها در مناطق آزاد، تلاش در جهت ایجاد ضعف در فراوانی کالای ایرانی در استان های مرزی، عدم بهره گیری از ظرفیت داخلی پیاده نماید.»
وی در ادامه با اشاره به اینکه دشمن نمی خواهد استقلال اقتصادی و پیشرفت ایران را ببیند ،ما باید تلاش کنیم ضمن تبیین مساله اقتصاد مقاومتی به ویژه در استان های مرزی مثل استان سیستان و بلوچستان -که در بعضی از شهرهای آن از فراوانی کالای ایرانی محروم هستند- نسبت به تربیت جهادگر اقتصادی تلاش کنیم، گفت: اولویت اول در خانواده به بحث اصلاح الگوی مصرف، جهاد مالی، احکام و سواد اقتصادی برای خانواده بپردازیم چرا که مهمترین ترفند دشمن ایجاد مشکلات اقتصادی از طریق ضربه زدن به فرهنگ اصیل اقتصادی ایرانی اسلامی ایران است.»
پس یکی از مهم ترین حلقه های کشف شده که به اندازه کافی مورد توجه قرار گرفته نشده است، بحث فرهنگی و نگاه ویژه به تربیت فکری زنان به سمت استفاده و حمایت از کالای ایرانی و تولیدات داخلی است چیزی که باعث افزایش تقاضا و رونق تولید می شود.
انتهای پیام/*



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 98/1/26 توسط منیره غلامی توکلی
بهشتی ترسیمی فائزه، جهنمی است که زنان غربی گرفتار آن هستند

فتنه گری تازه فائزه هاشمی با تخطئه دیدگاه امام خمینی در حوزه زنان!

آنچه که به فائزه هاشمی اینگونه اجازه می دهد بر شخصیت بزرگ از جهان تشیع، مرجع عالی قدر و ولی فقیه، گستاخی کند، تربیت غیردینی و نگاه کینه توزانه اش به مبانی انقلاب اسلامی و بنیانگذارش است که اگر آیت الله می توانست و می خواست مقابل اینگونه اقدامات دخترش را بگیرد امروز شاهد این گونه لجن پراکنی های او نبودیم.

 منیره غلامی توکلی-  فائزه هاشمی، دختر حاشیه ساز آیت الله هاشمی رفسنجانی بار دیگر در صحبت هایی توهین آمیز نسبت به بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، افکار فمینیستی و ضد دینی خود را به گونه ای دیگر به نمایش گذاشت.
وی که یکی از سردمداران جریان فتنه و افکار فمینیستی در ایران است و به راحتی با بهایی ها نشست و برخواست دارد! آنقدر برای خود آزادی بیان می بیند که در مصاحبات مختلف داخلی و خارجی به بیان اندیشه های موهم، ضد دینی و ضد انقلابی خود بپردازد.
فائزه هاشمی در تازه ترین گفت وگوی خود با یکی از نشریات وابسته و حامی جریان فتنه، ضمن تکرار برخی از ادعاهایش، پیرامون نقض حقوق زنان در کشور، با گستاخی هر چه تمام تر به بنیانگذار جمهوری اسلامی توهین کرده و مدعی تأثیر پذیری امام خمینی (ره) از اطرافیان خود شده است.
وی در بخشی از صحبت های خود با تخطئه دیدگاه امام خمینی (ره) درباره زنان گفته است: « در پاریس افراد و خبرنگاران متعددی به منزل آیت‌الله خمینی رفت و آمد داشتند. اما پس از اینکه به ایران آمدند افرادی با افکار بسته‌تر ایشان را دوره کردند، شاید اگر مقداری دیگر در فرانسه مانده بودند و حکومت را از آنجا اداره می کردند، اینجا از لحاظ مسئله زنان، بهشت بود!
وی ادامه می دهد که آیت‌الله خمینی نسبت به خانواده خود، آدم بسیار روشنی بودند. ما خانواده آقای خمینی را می‌شناسیم؛ همسر ایشان، دختر‌ها و نوه‌هایشان. همه این‌ها افرادی روشن، امروزی و متجدد هستند.
در پاسخ به این حرف های وقیحانه ی فائزه که چون همیشه با شلختگی و بی مسئولیتی همراه است، باید گفت: آنچه که به تو اینگونه اجازه می دهد بر شخصیت بزرگ از جهان تشیع، مرجع عالی قدر و ولی فقیه، گستاخی کنی از تربیت غیردینی و نگاه کینه توزانه ات به مبانی انقلاب اسلامی و بنیانگذار معظم آن سرچشمه می گیرد؛ روشی برای اعلام وجود که در خانواده شما بی سابقه نیست!.
اگر آیت الله هاشمی در زمان حیات می خواست و می توانست جلوی اینگونه لجن پراکنی هایت را بگیرد، قطعا امروز شاهد این موضوع نبودیم که افسارگسیخته تر از همیشه، بانو "خدیجه ثقفی" همسر فداکار امام خمینی را به " فردی روشن امروزی و متجدد - در تعریف ذهنی خودت- » متهم کنی.
اما بدتر از این بی توجهی آیت الله به تربیت دینی دخترش، سکوت خانواده امام خمینی(ره) در برابر این توهین هاست که با توجه به حال و روز تولیت حرم مطهر امام خمینی (ره) توقع بسیار زیادی است.
اینکه چرا مسئولین دولت در برابر این دست فتنه گری ها و بی بندوباری های گفتاری شما سکوت اختیار کرده و شاید به حداقل اقدامات بسنده می کنند! جای مطالبه گری دارد ، مخصوصا اینکه در چهل سالگی انقلاب اسلامی این دست صحبت های فتنه گرانه می تواند آغاز فتنه ای دیگر از سوی فتنه گری شناخته شده باشد.
اما در مورد اینکه با افکار فمینیستی و نگاه غربگرایانه به مسئله حقوق زن به دنبال بهشت برای زنان هستید و این افکار را در زمانی که کشور دچار حادثه سیل سخت شده و خانه و کاشانه زنان و کودکان بسیاری را ویران کرده است، بیان می کنید! نشانگر دروغین بودن شعارهای حقوق زنان شماست چرا که تا به امروز نه خود و نه همفکران تان برای کم کردن آلام این عزیزان و احقاق حقوق شان قدمی از قدم برنداشته اید! در چنین موقعیتی سکوت از جانب تان بهترین گزینه است زیرا بهشت ترسیمی شما برای زنان ایران اسلامی، همان جهنمی است که زنان غربی دچارش شده اند .
همچنین باید گفت: این پندار که همه شبیه شما و نزدیکان تان هستند آن هم در موقعیت مرجع جهان اسلام و مرد بزرگی چون حضرت روح الله، غلطی زیادی است. مرد بزرگی چون ایشان که در سن 76 سالگی فقیه عالم و عادل و نظریه پردازی بزرگ در زمینه حقوق زن در اسلام بوده است، نمی تواند در نظرات خود تحت تأثیر اطرافیان قرار گیرد و چون برخی که شما به خوبی می شناسید در افکار و عمل و حتی ممات مسیر متفاوتی را قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی طی کند.
در آخر توصیه ما به شما این است که قبل از هر گونه صحبت کردن کمی در موضوع انقلاب و دیدگاه امام خمینی (ره) در مورد زنان و حقوق زنان مطالعه کنید ! تا که از روی خباثتی آمیخته شده به بی سوادی صحبت نکنید! خاطرات حضور امام در فرانسه و مصاحبه "نوشابه امیری" -امروز بازیچه دست روزنامه های اپوزیسیون است و ضد نظام است- با ایشان بیانگر مواضع امام نسبت به زنان در انقلاب زمانی که در پاریس اقامت داشتند، است.
محمدرضا اعتمادیان که در سال 1357 در معیت آیت‌الله صدوقی به دیدار امام خمینی (ره) در پاریس رفته است در کتاب خاطراتش می‌نویسد: «هنگامی که به دیدار امام در پاریس رفتیم، هنگام ورود به هتل، نوشته‌هایی به زبان‌های فارسی، عربی و انگلیسی با مضمون اینکه امام سخنگو ندارد، به چشم می‌خورد .»[1]
(در اینجا خانم نوشابه امیری خبرنگار کیهان سؤال کرد: چون مرا بعنوان یک زن پذیرفته‌اید این نشان‌دهنده این است که نهضت ما یک نهضت مترقی است، اگرچه دیگران سعی کردند نشان دهند که عقب‌مانده است. فکر می‌کنید به نظر شما آیا زنان ما باید حتماً حجاب داشته باشند، مثلاً چیزی روی سر داشته باشند یا نه.
حضرت آیت‌الله ضمن پاسخ فرمودند: اینکه من شما را پذیرفته‌ام، من شما را نپذیرفته‌ام. شما آمده‌اید اینجا و من نمی‌دانستم که شما می‌خواهید بیایید اینجا و این هم دلیل بر این نیست که اسلام مترقی است که به مجرد اینکه شما آمدید اینجا، اسلام مترقی است. مترقی هم به این معنی نیست که زن‌ها یا مردهای ما خیال کرده‌اند، مترقی به کمالات انسانی و نفسانی است و با اثر بودن افراد در ملت و مملکت است نه اینکه سینما بروند و دانس بروند و این‌ها ترقیاتی است که برای شما درست کرده‌اند و شما را به عقب رانده و باید بعداً جبران کنیم. شماها آزادید در کارهای صحیح؛ در دانشگاه بروید و هر کاری را که صحیح است بکنید و هم ملت در این زمینه‌ها آزادند، اما اگر بخواهند کاری خلاف عفت بکنند و یا مضر به حال ملت و خلاف ملیت بکنند جلوگیری می‌شود و این دلیل بر مترقی بودن است.)

انتهای پیام/*



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 98/1/25 توسط منیره غلامی توکلی

آغاز سیر معنادار کاهش جمعیت، سریع تر از پیش بینی جمعیت شناسان/25 سیاست تشویقی افزایش جمعیت را اجرا کنید

نرخ رشد منفی جمعیت و بالتبع سالمند شدن جمعیت ایران یکی از مهم ترین نگرانی های جدی کشور است که مورد توجه مقام معظم رهبری و جمعیت شناسان قرار دارد.

از سال های گذشته جامعه شناسان و جمعیت شناسان، نگرانی های جدی در خصوص  نیل جمعیت به نرخ رشد منفی و سالمند شدن جمعیت کشور ابراز کرده اند.  محمدجواد محمودی، استاد دانشگاه و جمعیت‌شناس در این خصوص گفته است:  «از سال 80 با افزایش زاد و ولد در کشور مواجه بودیم، به‌طوری‌که سالی 29هزار تولد اضافه شده است و پیش‌بینی می‌کردیم تا سال 97 یا 98 این افزایش به دلیل توانایی جمعیت در فرزندآوری ادامه داشته باشد و از چند سال قبل شروع به هشدار کردیم.»

این هشدارها و اجرای سیاست های کاهش جمعیت باعث شد آغاز سیر معنادار کاهش جمعیت چند سالی زودتر از آنچه جمعیت شناسان پیش بینی کرده بودند، کلید بخورد.

صالح قاسمی جمعیت پژوه در این زمینه اظهار داشته است «پیش‌بینی جمعیت شناسان این بود که سیر کاهش تولدها از سال 1396 آغاز شود اما آمارها نشان می‌دهد که این سیر کاهش دو سال زودتر یعنی از سال 1394 به بعد آغاز شده است    .     »

در سال 1394، یک میلیون و پانصد و هفت هزار و دویست و نوزده تولد ثبت شده است، این تعداد تولدها در سال 1395 به یک میلیون و 528 هزار و 53 تولد کاهش یافته و در سال 1396 میزان تولدها به یک میلیون و 478هزار و 908 نفر نزول کرده است و این روند کاهش در سال 97 با نمود و بروز بیشتری که حاکی از کاهش 57 هزاری تولد در شش ماه نخست سال است، خود را نشان داد.  

با توجه به اینکه سیر کاهشی تولدها زودتر از پیش‌بینی‌های جمعیت شناسان در ایران آغاز شده، کاهش نرخ جمعیت را  با شیب‌ تندتری آغاز کرده‌ایم، یعنی سرعت کاهش تعداد تولدها فراتر از تصور کارشناسان و سیاست گزاران جمعیت کشور بود    . 

هر چند بر اساس شواهد عمداً یا سهواً آمارهای جمعیتی توسط برخی کارشناسان خلاف واقع ارائه می‌شود و گویا برخی کارشناسان به دنبال عادی‌سازی وضع جمعیت کشور هستند! اما این مسئله آنقدر در سطح خانواده ها و جامعه قابل درک است که تلاش آنها در پرده پوشی بحران جمعیت در کشور نتیجه ای نداده است.

محمدجواد محمودی جمعیت شناس در هشتصد و نوزدهمین جلسه شورای فرهنگی و اجتماعی زنان و خانواده با موضوع جمعیت که در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی برگزار شد، گفته است: « دو سال است که در خصوص کاهش نرخ موالید آماری در کشور ارائه نمی‌شود در حالی که به تکرار؛ آمار ازدواج و طلاق در سال بدون اینکه ضرورت داشته باشد، اعلام می‌شود    .

وی معتقد است: « برخی دست‌اندرکاران ارائه تحلیل‌های جمعیت هستند و هدف آنها عادی نشان دادن شرایط بحرانی جمعیت در سال‌های آینده است و به این منظور شیطنت‌هایی در ارائه آمار انجام می‌دهند. برای مثال در سال 2010 نرخ باروری طبق آمار رسمی 1.77 بود و در سال 2012 به ناگهان 1.89 اعلام شد و بر اساس این اختلاف آمار پیش‌بینی 31 میلیونی جمعیت توسط سازمان ملل متحد به 55 میلیون نفر رسید تا مشکل جمعیتی انکار شود    .    » 

محمودی بیان کرد: «سال 2015 به این تحریف آمار اعتراض کردیم و آمار واقعی را به سازمان ملل ارائه دادیم که دوباره بر اساس آن، آمارهای سازمان ملل اصلاح شد که همچنان بحران جمعیتی در آینده کشور را تأیید می‌کرد .»

این که سقوط جمعیت در ایران مورد توجه پژوهشگران بین‌المللی نیز قرار گرفته، نکته بسیار مهمی است و نشان دهنده درجه اهمیت موضوع جمعیت یک کشور در سطح بین المللی است. جامعه شناسان شاخصی مانند «مایکل کوک» و «نیکولاس ابراشتات» نسبت به این سطوح نرخ باروری اظهار تعجب و نگرانی کرده‌اند، به طوریکه «اوراشتات» این کاهش نرخ باروری را بی‌سابقه دانسته و «کوک» آینده تاریکی را برای جمعیت ایران متصور شده است.

چیزی که باعث تعجب و نگرانی است، عدم توجه مسئولان کشور به این قضیه مهم است. در حالی که همه باید به اندازه مقام معظم رهبری در این خصوص نگران باشیم اما گویی سیاستمداران ایران این موضوع را سیاسی می‌بینند در حالی که مساله جمعیت ملی و نگاه به آن باید علمی باشد.

 بحران جمعیت که یکی از شاخصه های آن « سالخوردگی جمعیت » است تبعات منفی و چالش برانگیزی در پی خواهد داشت. یکی از این موارد از نگاه جمعیت‌‌شناختی، این است که جمعیت در حال رشد و جوان، احتیاج بیشتری به کالا و خدمات دارد و به همین دلیل در جامعه در حال رشد، تقاضا برای امکانات مسکن، املاک و مستغلات افزایش می‌یابد، ولی با کاهش سطح باروری و کم شدن جمعیت، جمعیت متقاضی کالاهای اساسی از جمله مسکن و امکانات رفاهی کاهش خواهد یافت و این موضوع می‌تواند زمینه‌ساز ایجاد بحران اقتصادی در جامعه شود.

همچنین در بخش کشاورزی که بار اصلی آن بر دوش نیروی انسانی است، کاهش جمعیت می‌تواند تاثیرات مخربی را به همراه داشته باشد. همچنین در زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی نیز می‌توان به شکاف‌های نسلی بر اثر به هم خوردن توازن جمعیت نسل‌ها، جمع شدن چترهای حمایتی خانواده از سالمندان و کاهش تدریجی سرمایه‌ی اجتماعی منجر شود.

البته این مشکل جمعیتی مختص ایران اسلامی نیست و بسیاری از کشورها با آن دست و پنجه نرم می کنند و برخی نیز درصدد راهکارهای تشویقی برای بالا بردن نرخ موالید در کشور خود هستند. از جمله این کشورها که سیاست های تشویقی درستی برای افزایش جمعیت خود لحاظ کرده اند می توان به « فرانسه، آلمان، کانادا، انگلیس، روسیه، ژاپن و چین اشاره کرد.

باری مثال دولت فرانسه 83 میلیارد یورو، یعنی حدود پنج درصد تولید ناخالص ملی کشور را صرف حمایت از فرزند آوری می کند. این میزان هزینه به نوبه خود بالاترین رقم در سطح اروپاست.
زنان فرانسوی، 16 هفته مرخصی زایمان دارند که از شش هفته پیش از تولد کودکانشان آغاز می شود. پس از این دوره، والدین حق سه سال مرخصی بدون حقوق دارند. جالب این است که سیستم فرانسه، داشتن فرزند بیشتر را با افزایش قابل  ملاحضه مزایا برای فرزند سوم به بعد تشویق می کند.

همچنین جمعیت کانادا در مقایسه با 50 سال گذشته دو برابر شده است. جمعیت این کشور در سال 2012 به سی و سه میلیون نفر رسید که در فاصله ی سال های 2006 تا 2011، پنج میلیون و نهصد هزار نفر افزایش داشته است. مهاجرت اولین عامل رشد جمعیت کاناداست.

از سال 2000، با حمایت دولت کانادا شاهد افزایش چشمگیر مرخصی زایمان از 10 هفته به 35 هفته بود. این مرخصی می تواند با توافق پدر و مادر بین آنها تقسیم شود. این برنامه برای این است که زوج ها بدون نگرانی از قطع حقوق یا احتمال از دست دادن شغلشان بتوانند به بچه دار شدن فکر کنند.

در ایالات کِبِک کانادا افرادی که صاحب فرزند سوم می شوند، از هدایای بالایی بر خوردار می شوند. این هدایا برای فرزند اول 500 دلار، فرزند دوم 1000 دلار و برای فرزند سوم یکباره 7500 دلار افزایش پیدا می کند. این موارد نمونه هایی از سیاست های تشویقی دولت برای حمایت از فرزند آوری خانواده های کانادایی است که البته تنها شامل تشویق های مالی نبوده، بلکه شامل تسهیلات آموزشی و رفاهی کودکان هم می شوند.

به هر حال آنچه واضح و مبرهن است این می باشد که به طور عمدی 25 سیاست تشویقی افزایش جمعیت در ایران، دوچار گم شدگی شده است! و همین امر باعث شده است که با وجود همه تذکرات رهبری و صحبت های هر ازگاهی برخی از مسئولان به ویژه وزیران بهداشت دولت های مختلف شاهد روند کاهشی رشد نرخ جمعیت سال به سال هستیم.

روز گذشته دکتر سعید نمکی، وزیر بهداشت در حاشیه بازدید از مرکز درمان ناباروری بیمارستان آیت الله طالقانی ایلام اظهار کرد: سالمند شدن جمعیت و نیل جمعیت به نرخ رشد منفی، نگرانی جدی برای کشور است و مقام معظم رهبری دستور فرمودند که این مقوله را به‌شدت پیگیری کنیم و ما هم در صدد هستیم که با چندین مکانیزم، به افزایش جمعیت کمک کنیم.

وی خاطرنشان کرد: باید به‌روی خانواده‌هایی که نمی‌توانند فرزندآوری داشته باشند یا از نظر روحی و روانی آمادگی فرزندآوری ندارند، تمرکز کنیم و در این زمینه باید ترمز نیل جمعیت به‌سمت نرخ رشد منفی را بکشیم و دغدغه مقام معظم رهبری در این زمینه را رفع کنیم و آینده کشور را با ساختار جمعیتی مناسب به نسل‌های بعدی تحویل دهیم.

منیره غلامی توکلی

انتهای پیام/*

 

 

 

 



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 98/1/20 توسط منیره غلامی توکلی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک