سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست
آیا روحانی با انتخاب نکردن وزیر زن برای کابینه اش خلف وعده کرده است؟

مشت خالی زنان اصلاح طلب و کرسی های وزارت/ چرخش 180 درجه ای مولاوردی درباره سهم خواهی زنان از کابینه!

در لیست وزیران پیشنهادی روحانی برای تشکیل دولت دوازدهم نام هیچ زنی دیده نمی شود. این تیتری بود که چهار روز پیش بعد از خبر معرفی «لیست وزرای پینشهادی دولت دوازدهم به مجلس» در رأس اخبار حوزه دولت قرار گرفت. این حرکت در حالی اتفاق افتاد که در هفته های اخیر فعالان مدنی و سیاسی و فعالان مدافع حقوق زنان، با برگزاری نشست ها، سخنرانی ها و تشکیل کمپینی در حمایت از "شهیندخت مولاوردی معاون زنان و خانواده دولت یازدهم"، سعی داشتند تا حدالاقل نام یک زن در لیست کابینه دولت جدید وجود داشته باشد.

 آنها که به دنبال سهم خواهی از کرسی های وزارت بودند در ابتدا سخن از رسیدن به سهم 30 درصدی در  جهت مقابله با تبعیض جنسیتی در مدیریت کلان کشور داشتن در واپسین روزها رضایت به یک سهم داده و رئیس جمهور را به انحای مختلف تحت فشار گذاشتند تا از بین نخبگان خود! یکی را برای کابینه انتخاب کند.

 اما تمام این تلاش های 30درصدی با افت جایگاه اختصاصی ترین معاون رئیس جمهور در حوزه زنان یعنی "مولاوردی" از معاونی به مشاوری رئیس جمهوری و جایگزین شدن "معصومه ابتکار" رئیس محیط زیست دولت یازدهم به جای او و معرفی لعیا جنیدی  به عنوان "معاون حقوقی رییس جمهور"  همراه بود.

با قطعی شدن عدم حضور حتی یک زن در کابینه دولت دوازدهم که رئیس آن در جریان تبلیغات انتخاباتی از جامعه زنان مایه زیادی خرج کرده بود ، دامنه اعتراضات چنان وسعتی پیدا کرد که حتی مردان سیاستمدار اصلاح طلب چون "محمدرضا عارف" را نیز به واکنش وا داشت. او گفت:«انتظار داشتیم در این کابینه شاهد حضور زنان باشیم. انتظار ما برای حضور وزیر زن در کابینه فعلا تامین نشده و بنده هم درباره علت این که هیچ وزیر زنی به مجلس معرفی نشده، شخصا دلیل خاصی را نمی‌دانم اما امیدواریم در بقیه انتصاب‌ها و در سپردن سایر مدیریت‌های کلان در دولت، به زنان توجه شود.»

البته نظر مولاوردی هم درباره نبود وزیر زن در دولت دوازدهم و اینکه آیا این حرکت نوعی بازگشت به عقب است، به خبرنگار روزنامه اعتماد گفته است: در خوشبینانه‌ترین حالت ادامه وضع موجود را در کابینه دوازدهم خواهیم داشت که اسمش را درجازدن می‌توان گذاشت تا بازگشت به عقب.

قطعا این برداشت بسیار تلخ و گزنده است که دستیار ویژه رئیس جمهور در امور حقوق شهروندی بگوید : « شعار حقوق زن دادن قشنگ است ولی در اجرا باید به آنان‌ بپردازیم، برای زنان چقدر کار کردیم؟»

با تما این تفاسیر می توان گفت: بدتر از عدم حضور یک زن در کابینه دوازدهم، معرفی نکردن چهره های جدید برای پست های مشاور یا معاون رئیس جهمور از بین زنانی است که فعالان زن اصلاح طلب در بزرگنمایی توان و قد وقواره تخصص آنها کم نگذاشتند! در واقع گویی رئیس دولت هیچ وقعی بر تمام حرف های آنها نگذاشته است و این بدترین و خفت بار ترین نتیجه ای بود که زنان اصلاحات و حامیان آنها در برابر بالاترین حد تلاش و بزرگنمایی توامندی زنان در عرصه های مدیریت کلان کشور به آن رسیده اند.

به راستی آیا از بین تمام زنانی که با سهم خواهی به دنبال ورود به کابینه دولت بودند حتی یک نفر نبود تا روحانی بار دیگر چهره ناموفقی چون " معصومه ابتکار" را با تمام خرابکاری هایش در حوزه محیط زیست وارد حوزه زنان نکند! از " مولاوردی" به عنوان  حاشیه ساز ترین زن دولت که حتی نتوانست حقوق به حقه نیمی از بدنه جامعه یعنی "زنان" را مطالبه گری کند و پاسخ گوی دغدغه مندی آنها باشد، صرفه نظر کرده و او را مشاور حقوق شهروندی 80 میلیون زن و مرد ایرانی نکند!؟

اگر بخواهیم در نگاهی سهم طلب خواهانه به این تصمیم ریاست جمهوری نگاه کنیم باید مطابق گفته خانم جلودارزاده نماینده اصلاح طلب در مجلس شورای اسلامی ادعا کنیم «گویا اراده‌ای برای انتخاب زنان در کابینه دوازدهم وجود ندارد»، از این رو روحانی نه تنها وقت خود را صرف شناخت چهره های متخصص زن در قد و قامت یک وزیر نکرده است حتی وقتی هم برای انتخاب چهره های جدید و اصلح زن در قامت یک معاون هم نگذاشته و همان قبلی ها را با اندکی تغییر جا به جا کرده تا عریضه خالی نباشد و دوستان بیش از این گلایه مند نشوند!.

اگر واقعیت امر آنی است که از گوشه کنار به گوش می رسد؛ اینکه رئیس جمهور تحت فشار ، زنان را برای وزارت انتخاب نکرده یا اراده ای برای انتخاب وزیر زن در کابینه دولت وجود ندارد یا رئیس جمهور در اولین گام به و عده خودش عمل نکرده است... باید دل برای آن 23 میلیونی سوزاند که انتخابشان حتی به اولین وعده خود برای بخشی از جامعه ایران یعنی "زنان" عمل نکرد در صورتی که معاون سابق او در امور زنان و خانواده معقتد است شرایط برای انتخاب وزیر زن مهیا است ! 

اما از منظر دیگر باید از زنان اصلاحات و مدعیان سهم خواهی از وزارت پرسید چند چهره اصلح زن برای وزارت می توانید معرفی کنید که نسبت به مردان همردیف خود اصلح تر باشند؟! و آیا واقعا آنها در اندازه هایی که شما بزرگ شان می کنید، هستند؟! یا باز هم سهم خواهی چشم ها را از افق واقعیت نگری دور کرده است؟ و از آنها پرسید آیا به راستی درصد مشارکت سیاسی زنان و حضور آنها در عرصه های مدیریت به ورودشان در کابینه بالا می رود؟

چیزی که شهیندخت مولاوردی معاون سابق امور زنان و خانواده ریاست جمهوری در کسوت مشاور ویژه رئیس جمهور در حقوق شهروندی به دنبال آن است تا شاید رئیس جمهور را در پس راه ندادن وزیر زن به کابینه توجیه کند یا زنان سهم خواهی را که به نام بالابردن مشارکت سیاسی زنان به دنبال تکیه زدن به کرسی وزارت هستند، آرام کند که « در مشارکت سیاسی شاخص این نیست که چند وزیر زن در کابینه دارید ! بار دیگر تأکید می کند: هنگامی که بحث از مشارکت‌های سیاسی می‌شود فقط حضور زنان در کابینه مطرح نیست! اینجا که توصیه می کند: در بحث توانمندسازی باید بررسی کنیم که زنان چه مسیری را طی کرده‌اند؟ ما نمی‌توانیم به موازات تبعیض‌های جنسیتی که وجود دارد گام‌های محکم برداریم.! و در آخر کلام نیز برخلاف گفته قبلی خود و گفته برخی از چهره های اصلاح طلب زن و مرد، اظهارداشت: من شاهد هستم که تلاش‌های زیادی برای بکار گیری زنان انجام گرفت اما چه کنیم که نشد و هنوز نقطه سر سطر هستیم.»

انتهای پیام/ت



نوشته شده در تاریخ شنبه 96/5/21 توسط منیره غلامی توکلی

رشد و تربیت کودکان لجباز در خانواده های پرتنش/ از مقابله به مثل با کودک لجباز بپرهیزید/ لزوم ریشه یابی لجبازی کودکان


♦لجبازی یکی از رفتارهایی است که بیشترین نمود آن در دوران کودکی و نوجوانی مشاهده می شود، در برخورد با فرد لجباز نخست باید این رفتار ریشه یابی شود و اعتماد بر راه حل های دوستان و آشنایان قطعا مفید به فایده نخواهد بود.


♦کودکان لجباز حساس و زودرنج هستند و اغلب زود خشمگین می شوند و به کینه توزی و انتقام جویی تمایل دارند، ادر نوجوانان این رفتار ناشی از پایین بودن اعتماد به نفس و عدم خودباوری مثبت است.


♦کارشناسان روانشناسی کودک این نظر که لجبازی یک نوع رفتار مورثی یا اکتسابی است را رد می کنند. به اعتقاد آنها این رفتار مانند سایر رفتارهای بشر معلول یک علت است در کودکان می توان به سه دلیل عمده عدم توجه کافی والدین به آنها، توجه مشروط، سرزنش و توهین کودک و از طرف دیگر امر و نهی کردن افراطی آنها اشاره کرد.


♦کودکان و نوجوانان لجباز بیشتر در خانواده های پُرتنش و یا در حال از هم پاشیدگی تربیت می شوند. والدین باید مراقب باشند تا مشاجرات و اختلافات بین خود را در فضایی که کودک یا نوجوان حضور دارد مطرح نکنند چرا که هر گونه تنش و استرس موجود در خانه می تواند  در بیشتر شدن کج خلقی و بهانه گیری های کودک تاثیر بگذارد.


♦سن شروع لجبازی در کودکان 1سالگی است؛ آنها لجبازی می کنند چون می خواهند که دیده شوند! می‌خواهند نظر خودشان را ابراز کرده، جایگاه خود را به بزرگترها نشان دهند!

هدف  دیده شدن و به کرسی نشستن حرف  با بزرگ شدن کودک مصداق بیشتری پیدا می کند، گفت: معمولا اوج لجبازی در 2 تا 3 سالگی کودک مشهود می شود.


♦معمولا بانوان کارمند بیش از زنان خانه دار از وضعیت لجبازی کودکان خود احساس نگرانی می کنند!گرسنگی تأثیر بسزایی در بروز لجبازی کودک دارد چون معمولا کودکان در مهدها به خوبی سیر نمی شوند و یا از نبود مادر خود احساس دلتنگی می کنند، دیر غذا دادن به کودک گرسنه و خستگی و دلتنگی که به زبان آورده نمی شود باعث لجبازی و بداخلاقی بیشتر آنها خواهد شد.  


♦در برخورد با کودک لجباز، تا حدی که او خود آسیب نرساند او را مستقل و به نظرش احترام بگذارید – مثل در انتخاب رنگ کفش و حتی غذا خوردن یا نخوردن کودک- کودک را برای انجام کارهای محوله مجبور به عجله کردن نکنید ، برای برطرف کردن لجبازی کودکانه به او رشوه ندهید و در صورت انجام کاری نادرست پاداش های او را حذف کنید، سعی کنید رفتارهای کودک را هنگام لجبازی نادیده بگیرید و در خانواده جوی آرام را به وجود بیاورید .


♦کودک لجباز به دنبال پیروزی است! به درست یا اشتباه بودن رفتارش توجه ندارد! به دنبال دفاع از خواسته خود است و هر چه والدین بیشتر سرسختی کنند او نیز سرسخت تر خواهد شد، پس باید با همفکری به مرحله ای برسند که تنیجه آن برد – برد برای آنها باشد که داشتن برنامه ای منظم از مهم ترین راه های رسیدن به نتیجه مطلوب است. 

انتهای پیام/ ت 



نوشته شده در تاریخ جمعه 96/5/20 توسط منیره غلامی توکلی

"طلاق"همسالان عاملی مهم در عدم تمایل به ازدواج  مجردان بالای 35 سال/مسئولین اراده لازم را برای رفع موانع ازدواج ندارند

تابستان که می شود، بازار خواستگاری رفتن ها و عروسی ها گرم تر می شود. شاید این سنتی دیرینه است که خانواده ها همیشه تعطیلات تابستان را برای برگزاری مراسم ازدواج جوانان انتخاب می کردند و شاید هم رابطه مستقیمی با آب و هوای خوب و میوه های رنگارنگ آن دارد تا بتوانند از میهمانان خود به کامل ترین شکل ممکن پذیرایی کنند.

البته از عروسی های قدیم تا عروسی های جدید فاصله از زمین تا آسمان است! از نحوه آشنایی دختر و پسر گرفته تا میزان مهریه و تشریفات برگزاری جشن های عقد و عروسی .. از نحوه خطبه خوانی سنتی گرفته تا عقدهای آریایی که معلوم نیست محتوای آن از دکان کدامین عطار بیرون آمده است! و در نهایت مهم ترین تفاوت در فاصله آشنایی ها تا محرم شدن و طلاق است!.

در روزگاران نه چندان دور- 40- 30 سال پیش – دوران آشنایی بسیار کوتاه و محرم شدن با کمترین تشریفات صورت می گرفت و زن و شوهر با لباس بخت به خانه می رفتند و با کفن از خانه بیرون می آوردن شان! اما امروزه دوره آشنایی آن هم اکثرا در دو فضای مجازی و سپس حقیقی سال های متمادی طول می کشد، بعد اگر این آشنایی منجر به هم باشی نشد، با شتریفاتی وصف نشدنی و صرف هزینه های هنکفت محرم می شوند و نهایتاً طی 2 سال زندگی پر تنش زناشویی،  طلاق می گیرند! و با برپایی مجدد جشنی لوکس به نام " جشن طلاق" پایان زندگی مشترک خود را به همگان اعلام می کنند!

 تمام موارد گفته شده اگر چه در نگاه اول خنده دار به نظر می رسد اما واقعیت تلخ جامعه امروزی ماست. تلخ تر اینکه برخی از افراد که عموماً دختران و پسران بالای 35 سال ، همین موارد را دلیلی منطقی برای عدم ازدواج خود می دانند.  

اما  وقتی زندگی به خود رنگ مادی می گیرد و مرد در محک میزان درآمد و نوع ماشین و متراژ خانه اش مورد پسند دخترها قرار می گیرد و دخترها هم با فرم لب و زیبایی نگاهشان مورد پسند قرار می گیرند دیگر بحث تشکیل زندگی مشترک زنگ می بازد!  با این شرایط اگر دختری را عقد دائم نکرده باشی هر زمان که نتوانی خواسته های او را براورده  کنی راحت تر می توان رابطه را قطع کرد.! این پدیده نامبارک عدم علاقمندی به ازدواج آن هم از ترس طلاق و دادن مهریه و نفقه و .. نتیجه اتفاقاتی است که در حوزه خانواده افتاده است و مسئولین نسبت به آن بی توجه هستند.

اما مسئله به اینجا ختم نمی شود ! بحث اقتصادی در کنار تشریفات ازدواج، مسکن در کنار وعده های عمل نشده وام ازدواج، دوستی ها و همباشی های دختر و پسر در کنار عدم رقبت آنها به ازدواج، بی بندوباری ها و ارتباطات خارج از عرف در کنار بالا رفتن سن ازدواج و پایین آمدن سن بلوغ جنسی ... مهم ترین دلیل برای تأخیر در آغاز زندگی مشترک است، خواسته و ناخواسته به این هشت سنت غلط ازدواج از منظر مقام معظم رهبری می رسیم:

در گزارشات مختلف آنقدر به این سنت های غلط که بخش اعظم آن زاییده چشم و هم چشمی است پرداخته شده که به نظر می رسد تکرار مکررات از حوصله این مطلب خارج است، درست مصداق این ضرب المثل است که « با حلوا حلوا کردن، دهان شیرین نمی شود» با « گفتن و گفتن از مشکلات جوانان و بررسی موانع و سنت های غلط ازدواج، هیچ جوانی سر سفره عقد نخواهد نشست.!»

روز گذشته دکتر "ابوطالبی"، مشاور خانواده در یک برنامه رادیویی در خصوص سن ازدواج و تبعات تأخیر در آن گفت: انسان در مسیر رشد خود ماموریت و مسئولیت هایی دارد که اگر به نحو مطلوب از عهده آن برآید موجب رضایت خود و دیگران می شود هویت واقعی او شکل می گیرد. سن رسش - درجامعه کنونی عقب افتاده است چرا که کودکان ما تمرین زندگی نداشته اند و مسئولیت پذیری را نیاموخته اند.

وی ادامه داد: امروزه خانواده ها نسبت به گذشته در مسئولیت دادن به فرزند ، ایجاد فرصت برای خود ابرازی فرزند و کمک به شکل گیری اعتماد و عزت نفس ، میدان دادن به کودکان بسیار ضعیف تر عمل کرده اند و این موضوع سبب رسش دیرهنگام شده است.

این مشاور خانواده با بیان اینکه سن ازدواج در فرهنگ های مختلف متفاوت است، افزود: در فرهنگ ایرانی دختران بین 20 تا 22سال و پسران بین 22تا 24 سال به سن رسش می رسند و آمادگی جسمانی و روانی برای پذیرش مسئولیت های مختلف را دارد. اما متاسفانه میانگین سن ازدواج در جامعه ما برای پسران 25 و برای دختران 23 است.

ابوطالبی بیان کرد: با بالا رفتن سن ازدواج آمادگی جسمانی، روانی و حال و حوصله افراد برای تربیت فرزند دستخوش تغییرات می شود.

این مشاور خانواده با اشاره به اینکه، ازدواج زمانی می تواند زمینه ساز ارتقای انسان شود که از اصول خاصی پیروی کند، افزود: اگر ما اصول را در ازدواج رعایت کنیم ، می توانیم مسائل دیگر که از فردیت دو نفر نشات می گیرد را حل کنیم.

وی با تأکید بر اینکه زندگی دوام دارد که عشق پس از ازدواج ایجاد شود، گفت: اگر انسان ها بتوانند صفا، صمیمیت، مهرورزی ، عشق را در خود و زندگی تقویت کنند بی شک در کنار هم رشد خواهند کرد.

ابوطالبی در ادامه با اشاره به اینکه در ازدواجی که اخلاق، محبت و عشق خالصانه زوجین با یکدیگر باشد سعادت آن ها تضمین شده است، گفت: این در حالیست که اگر ازدواجی حس استقلال را از زن و مرد توسط هریک از زوجین یا خانواده هایشان بگیرد و حس برتری و فخر فروشی داشته باشد دوام نخواهد داشت.

با نگاهی هر چند کوتاه به سخنان این مشاور خانواده علاوه بر هشت سنت غلط اما رایج در کشور ما در خصوص مسئله ازدواج می توان، گفت: حس برتری خواهی و فخرفروشی که در زنان گاها با افکار فمینیستی دیده می شود، عشق های آتشینی که تب آن در فضای مجازی بالا می گیرد و با چند  ماهی زندگی مشترک عرق می کند؛ صفا و صمیمتی و همدلی که در خانواده ها زیر سایه اختلافات رنگ می بازند ... همه و همه در افزایش نابسامانی های ازدواج ها و گسترش طلاق تأثیر داشته.

انتهای پیام/ ت



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 96/5/16 توسط منیره غلامی توکلی

منیره غلامی توکلی  - 29 ماه از آغاز تهاجم "عربستان" به "یمن" می گذرد. تجاوزی تمام عیار که حکومت سعودی آن را به بدترین شکل نسل کشی اداره می کند. از بمباران شهرها و اماکن غیرنظامی گرفته تا بیمارستان ها و مراکز درمانی از حصر اقتصادی گرفته تا جلوگیری از ارسال مواد غذایی و دارویی سایر کشورها و سازمان هایی با خدمات بشر دوستانه..

آمار کشته شدن بیش از هشت هزار یمنی و مجروحیت بیش از  16 هزار نفر در بمباران های هوایی و آواره شدن قریب سه میلیون شهروند یمنی، خود به خوبی عمق وحشیانه بودن این حملات را نشان می دهد.!

از کشوری که رفقات دیریه با رژیم غاصب صهیونیستی دارد، از کشوری که با دلارهای نفتی اش حکم پدر گروه های تروریستی مخصوصا داعش را دارد، از کشوری که در پس پرده داری کعبه، زائران خانه خدا را به خاک و خون می کشد، نمی توان توقعی بیش از این داشت.

اما چیزی که در این سیل جنایات بدون وقفه عربستان علیه مردم یمن، تعجب برانگیز است، سکوت تأییدآمیز سازمان های و کشورهای مدعی حقوق بشر است! گویی بشر برای آنها فقط مفهوم انسان غربی را دارد! البته این نگاه خوشبینانه ای است چرا که شواهد و قراین نشان می دهد همین بشر غربی را هم برای منافع خود در تهاجم به سایر کشورها قربانی می کنند!  

کشورهای اسلامی به  چهار گروه تقسیم شده اند، کشورهایی که در این جنایات شریک هستند، کشورهایی که خود درگیر جنگ نیابتی با عربستان در قالب مبارزه با داعش هستند، کشورهایی که بی تفاوتی شان هولناک تر از همراهی کردنشان با عربستان است و کشورهایی که خواهان کمک به مردم نیازمند یمن هستند اما تحریم ها و حصرهای عربستان به آنها اجازه کمک رسانی به مردم یمن را نمی دهد.

این روزها حال و هوای مردم یمن بسیار وخیم تر از آن است که کشورهای مسلمان به ویژه سازمان کنفرانس اسلامی در برابر آنها فقط سرتکان داده و به صدور بیانیه ای بسنده کنند امروز باید روز قیام علیه  طاغوت سعودی باشد و روز دستگیری از مستضعفین چرا که مردم یمن حال دیگر زخم خورده ترکش های بمب های هواپیماهای عربستانی نیستند آنها گرسنه اند و بیمار طوری که حتی اگر جان سالم از حملات موشکی به در ببرند، قطعا وبا و سایر بیماری های عفونی آنها را از پای در خواهد آورد.

سازمان بهداشت جهانی در بیانیه‎ اخیر خود اعلام کرده که تعداد قربانیان بیماری وبا در یمن طی 14 هفته گذشته به 1923 کشته افزایش یافت. بر اساس این گزارش، اکنون تعداد کسانی که در یمن به این بیماری مرگبار دچار هستند، بیش از 34 هزار نفر است که سازمان بهداشت جهانی آن را ثبت کرده است.

کارشناسان بر این باورند که تا پایان سال بیش از 600 هزار مورد ابتلا به وبا در این کشور شناسایی خواهد شد؛ یمن به گفته امدادگران در لبه پرتگاه سقوط و نابودی قرار دارد.

همچنین صندوق کودکان سازمان ملل متحد "یونیسف" بارها هشدار داده است که  حدود دو میلیون و 200 هزار کودک یمنی از سوء تغذیه حاد رنج می برند و نیاز به مراقبت های فوری دارند. کودکان بی گناهی که  اکثر مبتلایان به بیماری وبا را به خود اختصاص داده اند بر اثر سوء تغذیه و هر ده دقیقه یک نفرشان به کام مرگ کشیده می شود. 

وضعیت بیمارستان ها در بخش های کودکان بسیار اسفناک تر از سایر بخش هاست، بنابرگفته "کارولین آنینگ" مشاور سازمان نجات کودکان « سالن‌های عیادت بیماران در بیمارستان‌ها با نقص شدید تجهیزات و نیروی انسانی مواجه بوده و کودکان بر روی زمین بیمارستان معالجه می‌شوند و بر روی هر تخت 6 کودک خوابیده‌اند.» کشورهای مختلف تعهد داده بودند که طی سال جاری 2.1 میلیارد دلار به صورت کمک‌های بشردوستانه به یمن بدهند اما تا کنون فقط یک سوم از این کمک‌ها محقق شده است.

این یعنی شعار « یمن در آستان فاجعه انسانی» به واقعیت « یمن دچار فاجعه انسانی» تغییر ساختار داده است. سفر اخیر ترامپ به عربستان آغاز نوع دیگری از جنایت بشری علیه مردم یمن به شمار می رود، جنایتی که بیش از همه جان کودکان و افراد سالمند را به خطر می اندازد، جنگی خاموش که سوء تغذیه، وبا و بیماری های عفونی، جای بمب ها جان مردم یمن را می گیرند.

در این باره خبرنگار سی ان ان گزارش می دهد: ائتلاف  ائتلاف به سرکردگی عربستان سعودی چندین ماه است از روی عمد دسترسی به قربانیان قحطی و جنگ یمن را به شدت محدود کرده است و به خبرنگاران و کارکنان نهادهای حقوق بشری اجازه نمی دهد از مناطقی که بیش از همه نقاط دیگر آسیب دیده اند بازدید کنند.

محاصره زمینی و دریایی یمن سبب شده است خدمات ابتدایی و مورد نیاز در این کشور به طور کامل متوقف شود. به علت شرایطی که هر روز رو به وخامت دارد بیماری وبا در یمن گسترش پیدا کرده است و سازمان بهداشت جهانی اعلام کرد، در یک ماه گذشته بیش از 1100 نفر به علت ابتلا به وبا جان خود را از دست داده اند و این درحالی است که مراکز درمانی یمن به شدت از کمبود دارو ، تجهیزات پزشکی و کارکنان خدمات درمانی رنج می برند. 

محاصره ظالمان مردم یمن به گونه ای است که بیش از 20 میلیون انسان نیازمند کمک های انسانی فوری هستند،4 میلیون و 500 هزار کودک یمنی از آموزش محروم شده اند. 3 میلیون کودک از سوء تغذیه رنج می‌برند. 10 میلیون کودکی یمنی به مراقبت‌های بهداشتی نیاز دارند. 8 هزار کودکی یمنی روزانه بر اثر نبود دارو و شیوع بیماری‌های کشنده جان خود را از دست می‌دهند. ـ 3 میلیون شهروند یمنی آواره و بی‌سرپناه شده‌اند و 15 میلیون در حالت گرسنگی به سر می‌برند.

فجایع انسانی که در یمن در حال رخ دادن است علاوه بر خوی وحشی گیری عربستان حاصل بی تفاوتی سران کشورهای اسلامی است، حاصل نگاه تبعیض آمیز غرب به انسان و تعریف چندگانه از بشریت و حقوق بشر است.

سکوت نکبت بار جوامع بین المللی و ائتلاف خفت بار و کریه برخی از کشورهای عربی با عربستان در جنگ با یمن، نه تنها سرپوشی بر این جنایات نیست بلکه خود صوراسرافیلی است که جهان را از خواب غفلت بیدار کرده و چهره خبیث تروریسم  بین الملل را به واضح تر از همیشه عیان خواهد کرد.

 این قحطی آب و نان و دارو نیست که مردم یمن را به کام مرگ کشانده است بلکه قحطی انسان و انسانیت است. نبود ایمان و مسلمانی در بین سران کشورهای عربی مخصوصا دولتمردان تازه به دوران رسیده آل سعود است که مردم مسلمان یمن را دچار این نسل کشی کرده است. این گسترش تفکر صهیونیستی و نفوذ آن در بین برخی از سران کشورهای عربی است که از یمن، نوار عزه ای دیگر ساخته و از یمنی ها ، فلسطینی هایی دیگر ..

امروز نه تنها مردم یمن بلکه سایر مردم مسلمان در اقصی نقاط جهان از کشورهای عضو سازمان همکاری های کشورهای اسلامی انتظار دارند تا گوش شنوایی برای شنیدن آلام و دردهای مردم یمن و چشم بینایی بر جنایات آل سعود  داشته باشند و به داد مردم یمن برسند، مردمی که حال پوست بر استخوان چسبیده شاهد گرسنگی و طلف شدن کودکان خود توسط قابل درمان ترین  نوع بیماری ها  هستند.

ای کاش همه سران کشورهای اسلامی و رهبران مبارز آنها شجاعت و درایت "عمار حکیم" رهبر مذهبی و جوان مردم عراق را داشتند که در پاسخ به دعوت عربستان برای سفری به این کشور گفت: «تنها در شرایطی چنین سفری انجام خواهم داد که آنها از بحرین خارج شوند و کشتار ملت مظلوم یمن را پایان دهند.» نه اینکه با بهانه رعایت ادب دیپلماسی برای وزیرامور خارجه بی ادب و گستاخ سعودی، دست او را فشرده و در آغوشش بگیرد.. آغوشی که بوی خون حجاج ایرانی، شهدای مدافع حرم، شهدای عملیات های تروریستی داعش در سوریه ، عراق و ... و بوی خون شهروندان و کودکان مظلوم یمنی و بحرینی را می دهد.. پ

انتهای پیام/ غ



نوشته شده در تاریخ شنبه 96/5/14 توسط منیره غلامی توکلی

اهدا کننده مستمر خون نیاز امروز جامعه در حوزه سلامت

اهدای خون را جایگزین سفره های پرخرج نذری کنیم

9 مرداد سالروز تأسیس سازمان انتقال خون است، این روز در تقویم ملی کشورمان به نام " اهدا خون" ثبت شده است. اهدا خون را می توان نمونه بارز و خالص انسان دوستی و ایثار دانست زمانی که شخصی داوطلبانه بدون هیچ چشم داشتی بخشی از عضو زنده و زنده نگهدارنده خود " خون" را به فرد دیگری می بخشد و باعث نجات جان او می شود بنابر آیات قران جان جامعه ای را نجات داده است. « ... أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا ? ..» المائده آیه 32 ؛« هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسانها را کشته؛ و هر کس، انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است.»

در جامعه ما مردم با نگاه و رویکردی اسلامی و معنوی این حرکت انسانی را در زمره زیباترین کارهای خیر قرار داده و آن را در قالب " خیرین سلامت" پیگیری می کنند تا جایی که شاهد حضور هیأتی و پُرشکوه خیرین حوزه اهدا خون در روزها و مناسبت های مذهبی چون شهادت ها و اعیاد هستیم.

اگر به میزان مرگ و میر زنان مخصوصا مادران باردار در زمان زایمان به خاطر کمبود خون نگاهی بیندازیم و بدانیم که هم اکنون در کشورهای با رشد شاخص پایین و متوسط، روزانه بیش از 800 مادر جان خودشان را به خاطر کمبود خون و فرآورده های خونی، از دست می دهند به مردم خودمان به خاطر اهدا خون شان بدون هیچ چشم داشتی افتخار خواهیم کرد.

افتخار خواهیم کرد که به خاطر وجود خیرین حوزه سلامت در بخش اهدا خون، ایران اسلامی نخستین کشور بین کشورهای توسعه یافته است که توانسته قبل از سال 2020 درست به آمار صد در صدی اهدا خون و حذف خون جایگزین برسد.

نام کشور ما در سال 1387 در سازمان جهانی بهداشت در کنار 60 کشوری قرار گرفت که صد در صد اهدا داوطلبانه را داشته اند. در حالی که  کشورهایی که به جمع کشورهای اهدا کننده صد درصد داوطلبانه رسیده اند، 60 کشور از مجموع 167 کشور دنیا هستند.

اما نکته قابل تأمل در کشور ما این است که اگر چه شاخص اهدای خون در ایران 27 واحد به ازای هر 1000 نفر جمعیت است اما سهم زنان از این شاخص کمتر از 5 درصد می باشد که باید در این زمینه جامعه زنان نیز وارد شوند چرا که در کشورهای توسعه یافته و صنعتی 39 واحد به ازای هر 1000 نفر جمعیت است که 50 درصد سهم این شاخص به زنان تعلق دارد.

یکی از دلایل عدم رقبت زنان ایرانی به اهدا خون را می توان آمار قابل توجه کم خونی در بین زنان ایرانی و از طرف دیگر برخی از اطلاعات نادرستی دانست که از طریق مختلف به زنان می رسد مانند اینکه خون دهی تأثیر منفی بر قاعدگی، کم کردن بنیه زنان برای بارداری و حجامت کردن برای زنان بهتر از خون دادن است ... دارد.

علاوه بر این موارد گفته شده در عدم رقبت و مشارکت زنان در اهدا خون، حلقه مفقوده دیگری نیز وجود دارد و آن هم میانداری و ورود حوزه ها و مراکز علمیه در تبلیغ و معرفی این خیر انسانی و حیات بخش است.

 معصومه شکری کارشناس مباحث مذهبی که سطح سه حوزه را به اتمام رسانیده است در گفت وگو با خبرنگار طنین یاس می گوید: فضای اسلامی جاری در کشور، تربیت اسلامی و سبک زندگی اسلامی، مردم ما را مستعد پذیریش کار خیر بیش از آنچه انتظارش را داشته باشیم کرده است و این حقیقت را مردم به احنای و در موقعیت های مختلف نشان داده اند.

وی ادامه می دهد: اینکه ما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی توانسته ایم خود را به شاخص اهدا خون کشورهای توسعه یافته نزدیک کنیم خود نشان دهنده وسعت درک و رقبت مردم ما به کارهای خیر من جمله در حوزه سلامت است اما آیا به راستی مراکز علمی و پزشکی و همین طور مراکز حوزوی ما توانسته اند از صد در صد این پتانسیل انسان دوستی و خیری استفاده کنند؟ باید بگویم نه! به نظر می رسد هر کجا که ما غفلت کردیم یا به اندازه کافی وارد نشدیم جای خالی حضور ما را بدعت ها پر کرده است.

وی توضیح می دهد: آنجایی که حضور بانوان تحصیل کرده و دانشمند حوزه های علمیه در میان مردم و محلات کم شد، تعدادی از افراد تحت عنوان " خانم جلسه ای" ها وارد روضه های خانگی و هیأت های زنانه شده و بدعت های زیادی را به وجود آوردند که یکی از همین بدعت ها « نذورات و سفره های عیجب و غریبی است که  به اسم بزرگان دینی ما انداخته می شود» در حالی که اهدا خون به خاطر برکت های زیاد فردی و اجتماعی که دارد قطعا می تواند یکی از بهترین نذورات و اقدامات انسانی – اسلامی باشد.

این مدرس مباحث دینی با استناد به حدیثی از پیامبر که وقتی کسی بدنش را سالم نگه دارد از این سلامت بدن انسان، ملائکه به وجد می آیند، می گوید: علت این شادی ملائکه این است که امانت الهی که در دست انسان است – بدن- به خوبی نگه داری شده است و خوشحالی ملائکه نشأت گرفته از خوشحالی خدا است و اهدا خون اگر با دیدگاه کسب رضایت خدا، سلامت بدن و نجات جان دیگر انسان ها باشد دارای اجری به بزرگی شادی خداوند است.

وی با بیان اینکه خیر رسانیدن به همنوعان، برکت را وارد زندگی انسان می کند، می گوید: اهدا کنندگان خون، برکت را وارد حوزه سلامت می کنند و اثرگذاری معنوی برای کل جامعه دارد و برای اینکه این کار با وسعت بالا به وجود بیاید مراکز علمی و حوزوی و علما باید در کنار هم وارد عمل شوند.

شکری در ادامه برطرف کردن نیاز دیگران را یکی از اشکال کار خیر می داند و می افزاید: بحث اهدا خون ، برطرف کردن خطرت جانی برای کسی است و این نیاز در حداعلی خود است و این احسان در حد اعلی است و هر چه گروه های خونی نادر باشد این خطر بیشتر و اجر برطرف کردن خطر مرگ برای این افراد بالاتر است.

یکی از چیزهایی که در حوزه سلامت باید برای آن سرمایه گذاری کرد، توجه به پرورش " اهدا کننده خون مستمر" است چرا که بخشی از خون هایی که اهدا می شوند توسط افرادی است که دارای بیماری ها خاص مانند هپاتیت، ایدز و .. هستند و  بخشی دیگر افرادی هستند که به صورت گذرا اقدام به خون دهی می کنند اما در برابر جامعه 80 میلیونی ما که افراد بالای 18 سال آن می توانند جز اهدا کنندگان خون قرار گیرند، وجود 500 هزار اهدا کننده خون مستمر آمار بسیار پایینی است.

 به هر حال بنابر توصیه کارشناسان و پزشکان شرایط اهدا خون به این شرح است:

شرایط اهدای خون چیست؟

- حداقل سن 18 سال تمام و حداکثر 60 سال ( در صورت اهدای خون مستمر تا 65 سال)

- حداقل وزن 50 کیلوگرم

- فواصل اهدای خون هر هشت هفته یک بار مشروط به آنکه تعداد دفعات آن در طول یکسال بیش از چهار مرتبه برای مردان و 3 مرتبه برای زنان نباشد.

- همراه داشتن کارت شناسایی معتبر عکس‌دار (ترجیحا کارت ملی)

لازم به ذکر است در صورت وجود سوابق زیر باید پزشک انتقال خون در جریان قرار گیرد:

- آلرژی‌ها: کهیر و آلرژی تنفسی و ...

- سابقه غش، صرع و تشنج

- سابقه اعتیاد به مواد مخدر تزریقی

- سابقه اعمال جراحی

- سابقه رفتارهای پرخطر (تماس جنسی خارج از چهارچوب خانواده)

- سابقه خالکوبی، حجامت و تتو

- سابقه زردی و یرقان در خود یا خانواده

- مسافرت به مناطق آندمیک مالاریاخیز

- سابقه بیماری‌ های قلبی و عروقی

- سابقه مصرف دارو

انتهای پیام/ غ

 



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 96/5/9 توسط منیره غلامی توکلی
   1   2      >
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک