زیباترین جمله برای معلمی که برای همه معلمی کرد
قلمدون این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست
|
||
|
زیباترین جمله برای معلمی که برای همه معلمی کرد نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92/10/19
توسط منیره غلامی توکلی
رضا شاه : «دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است. درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نیشتر زد و از بینش برد.»
نوشته شده در تاریخ دوشنبه 92/10/16
توسط منیره غلامی توکلی
تبلیغات چراغ جادوی رسانه / غول چراغ جادوی رسانه در تبلیغ خانواده پرجمعیت گم شده! وقتی صحبت از رسانه و کارکردهای آن می شود مهم ترین نکته ای که به ذهن می رسد بحث جامعه پذیر کردن، برقراری ارتباط و انتقال فرهنگ است. کارکردهایی که می توان برای آن درصد بالایی از موفقیت را در نظر گرفت و بدون اغراق گفت: رسانه مهم ترین وسیله ای است که قدرت آن را دارد تا با کمترین هزینه های زمانی، مهم ترین خواسته های دولت ها را در موضع گیری های ملی سیاسی، اجتماعی،اقتصادی و به ویژه فرهنگی با مردم در میان گذاشته و یا به جامعه تزریق کند. چیزی که این استعداد و توانایی را به رسانه بخصوص رسانه های صوتی و تصویری در حوزه فرهنگ و فرهنگ سازی می هد این است که ذات عملکرد رسانه ها متأثر از فرهنگ همان جامعه است از این رو با بازتولید فرهنگ های فراموش شده، ارزش های کم رنگ شده و یا در خطر می تواند ذائقه مردم را نسبت به هر چیزی عوض کند. این در حالی است که صاحبان و اصحاب رسانه اگر نتواند از استعداد و توانایی این پدیده به خوبی استفاده کنند، پیام های انتقال یافته از سمت آن می تواند با چیزهای کم اهمیت و بی ارزش ذهن مخاطب را درگیر کرده و حتی در جهت خلاف نیاز جامعه حرکت دهد. یکی از ابزارهای رسانه برای نهادینه کردن و یا جای گزین کردن ارزش ها و نیازهای فرهنگی بحث " تبلیغات" است در واقع می توان گفت: تبلیغات موتور محرک جامعه به سمت و سوی هدف سیاست گذاران رسانه است. تبلیغات کوتاه راهی است که می تواند در ابعاد گسترده جامعه هدف را هماهنگ و در بازه زمانی نزدیک به سر منزل مقصود صاحبان پیام برساند. در این راستا با توجه به ویژگی های منحصر به فرد تلویزیون که مهم ترین آن ترکیب تصویر و صوت، رنگ و حرکت و از همه مهم تر ساعات طولانی استفاد مخاطب از محتوای برنامه های آن است می توانیم بگوییم: تلوزیون به عنوان ابررسانه ای که عموم مردم به آن دسترسی دارند در اقلیم رسانه ها " پادشاه تبلیغات" است. تأثیرگذاری رسانه در بعد تبلیغات تا به حدی است که بسیاری از شرکت ها و کارخانجات راضی هستند محصولات مختلف خود را با هزینه های گزاف به معرض تبلیغ قرار دهند و در این راستا شرکت های مختلف تبلیغاتی دست به کار فرهنگ سازی در ابعاد مختلف مصرف گرایی، مد گرایی، حتی متأسفانه هدایت جامعه به سبکی خلاف سبک زندگی ایرانی – اسلامی شده اند. یکی از دلایل مهم جایگاه تبلیغات تلویزیونی در ایران و تأثیرگذاری زیاد آن بر مخاطب این است که هنوز در کشور ما با وجود ابررسانه های نوین، تلویزیون در جمع خانواده جایگاه خود را حفظ کرده است و مخاطب های بیشماری را در بین خانواده های ایرانی دارد. شرکت ها و کارخانجات محصولات مختلف با در نظر گرفتن این ویژگی حاضر به هزینه گزاف تبلیغات تلویزیونی شده و شرکت های تبلیغاتی با در دست داشتن ذائقه های مردم و یا بر اساس الگوهایی کاذب و وارداتی محصولات ملی و یا وارد شده به کشور را در سطح وسیع تبلیغ می کنند. از رموز موفقیت فیلم های تبلیغاتی می توان به کوتاه بودن، تکرارشدن، موزیکال بودن، شعرگونه بودن و ... آنها که حتی کودکان را هم محسور خود می کند اشاره کرد. این ویژگی منحصر به فرد فیلم های تبلیغاتی همانطور که می تواند و توانسته است در راستای جایگزین کردن فرهنگ های وارداتی و مصرف گرایانه وارد عمل شده و در کارنامه خود متأسفانه نمراتی با حد نصاب بالایی کسب کند در مقوله فرهنگ سازی و احیای فرهنگ ایرانی ناتوان عمل کرده است. البته نه اینکه توانایی چنین کاری نداشته باشد و یا جامعه ظرفیت پذیریش چنین پیام هایی را نداشته باشد! بلکه با توجه هجمه شدید فرهنگی، ذهنیت سازندگان برنامه های تبلیغاتی هم ناخودآگاه و شاید هم آگاه بر مصادیق فرهنگ های غیر بومی کار خود را ارائه می دهند. در تبلیغات تلویزیونی کشور ما بر خلاف ادعاهای صورت گرفته ؛ متأسفانه از زنان به صورت کاملا ابزاری و با روند نزولی شخصیت اجتماعی او استفاده می شود. این سوء استفاده می تواند از صدای او برای خواندن متن تبلیغ همراه با موزیک تا استفاده از چهره و فیزیک زن صورت گیرد که البته با ظرافت خاص و در عین حال نوعی از پوشش آن را با سایر تبلیغات کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته غربی متمایز می کند. از طرفی در ابعاد ساختار شکنانه مردان را در حال انجام کارهایی مانند شست و شوی ظروف، خرید کالاهایی مانند شوینده ها و ... نشان می دهند که در واقع می خواهند تغییر الگوی رفتاری در خانواده های ایرانی را نشان داده و در مورد تغییر الگوهایی حتی در حوزه انجام وظایف خانه داری صحبت کنند. در کنار این موارد برخلاف آنچه در جامعه دیده می شود در اکثر تبلیغات شاهد منازل پر زرق و برق و به دور از سادگی و ساده ز یستی که شعار ملی ما است هستیم. در بیشتر تبلیغات ما شاهد گفت و گوی مادر و تک فرزندش در حیاط یک ویلا، ساحل دریا ... هستیم که گویی سازنده این تبلیغات فراموش کرده است در شهرنشینی خانه بیش از 70 متر را خانه بزرگ می نامند!! از طرف دیگر مصرف گرایی با شعارهایی کوتاه که به فواصل معین در تبلیغات تلویزیونی پخش می شود گویی یکی دیگر از اهداف رسانه در غالب تبلیغات است. مثلا گوینده یکی از تبلیغات می گوید: خانه با خرید و داشتن فلان وسیله ؛ خانه می شود. در ضمیر ناخودآگاه افراد بعد از مدتی این جای می گیرد که اگر درخانه شان فلان وسیله را نداشته باشند قطعا خانه آنها نمی تواند یکی از خانه های خوب و موفق باشد! در داشتن ظروف خانه برای آشپزی یکی از عجیب ترین کارهایی که صورت گرفته است و پیامی نامبارک و در واقع توهین امیز برای بانوان ایرانی دارد این است که در تابه ها و قابلمه های معوملی غذاها خراب و در تابه های منحصر به فرد فلان کارخانه حتی با نداشتن هیچ پیشینه آشپزی می توانی بهترین و خوشمزه ترین غذاها را تدارک ببینی !! گویی مادران و مادربزرگان ما همیشه تاریخ در نبود این نوع از تابه و قابلمه که اجی مجی کنان غذا را طبخ می کند حسرت خوردن غذایی خوشمزه و زیبا بر دلشان مانده است. یکی دیگر از معضلات خطرناکی که کشور ما را تهدید می کند و در واقع می توان گفت: از نتایج نامبارک تبلیغات بی برنامه بوده است ، کم شدن میزان موالید و رو به پیری رفتن جامعه است. کاری که در بیش از یک دهه چنان بی برنامه انجام شد که حال هر کاری که صورت می گیرد گویی فقط مسکنی برای درد آن است نه راه حلی برای درمانش . اما متأسفانه با توجه به اینکه اکثر کارشناسان مسائل رسانه، تبلیغات، روانشناسان و جامعه شناسان بر میزان تأثیرپذیری جامعه از تبلیغات تأکید دارند ما هنوز شاهد تبلیغاتی هستیم که در آن اعضای خانواده بیشتر متشکل از زن و شوهر و یا بعد از گذشت چند سال دارای تک فرزند هستند. در نهایت اگر قرار باشد که سازنده یک تبلیغ تمام همت خود را برای نشان دادن یک خانواده به کار گیرد از دو فرزند استفاده می کند. متأسفم که بگویم رسانه ما که چراغ جادوی تبلیغات را در دستان خود دارد ، غول چراغش را برای فرزندآوری بیشتر در زندانی حبس کرده است که دست هیچ آرزومندی به آن نمی رسد ! در حالیکه با توجه به آنچه که در سطور بالا بیان شد قطعا اگر تلویزیون به جای اینکه زنان را بر سکوی معرفی یک شوینده برای جمع، پشت میز کار برای در حال خوردن چای برای رفع خستگی، در حال پیاده روی برای لاغر شدن با فلان کفش نشان دهد او را مادر چند فرزند کرده و در کنار یک خانواده پیام معنوی و مادی خود را ارائه دهد قطعا می توان گفت: تبلیغات در رسانه ما نیز برنامه ریزی شده و از روی نیاز سنجی های مختلف کشور ساخته می شوند. تبلیغات درست و در عین حال سیاستمدارانه یعنی یک تیر با چندین نشان ، کارکردی که سایر فیلم ها حتی مستندها و برنامه های خاص برای رسیدن به یک هدف قطعا از آن بی بهره هستند چرا که امتیازات گفته شده یک تبلیغ تلویزیونی که از چندین شبکه کوتاه اما تکرار شدنی با تنوع تصاویر، صدا و موسیقی، رنگ و ... ارائه می شود را ندارند. انتهای پیام /ت نوشته شده در تاریخ شنبه 92/10/14
توسط منیره غلامی توکلی
عمه تو را به خدا این دستکش را برای منیره بخر. من این مدل دستکش را دوست ندارم... بغضی در گلو دارد... می دانم که تنها شویم حرف ها برای گفتن داریم... جای کوچکی است انباری گوشه حیاط اما دنج دنج است. از در آهنیش به عنوان تخته سیاه استفاده می کردم و چند گج رنگی که حمید دایی علی برایم خریده بود ... معلم بازی، دکتر بازی و گاه هم او نقاش می شد و من هم خطاط .... مینا فقط یک سال و سه ماه از من بزرگ تر بود و این نزدیکی سن و سال ما را به هم نزدیک کرده بود... مادر می گوید: شش ماه بودی که به اجبار خواست ماچی آبدار از صورت بگیرد و بعد همزمان چنان گلویت را فشار داد که گفتیم الان خفه می شوی ... از این دوستی های خاله خرسی هزاران بار داشته ایم تا 13 سالگی تا 13 سالگی به اندازه چند آلبوم عکس خاطره مصور از هم داریم و 33 سالگی به اندازه چند جلد کتاب خاطره از او به ذهن دارم.
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92/10/10
توسط منیره غلامی توکلی
امسال 5 اُمین برگ از تاریخ حماسه نهم دی ماه سال 1388 در حالی ورق خورد که ایران اسلامی شاهد شور و اشتیاق ملت در بزرگداشت این یوم الله بود. روزی که به گفته امام خامنه ای (مدظله العالی) همگان دست قدرت خدا بزرگ را بر اراده ملت دیدند و جریان شور حسینی و غیرت عباسی را در رگ های پیکره انقلاب اسلامی به تماشا نشستند . در یوم الله 9 دی 88 ایران اسلامی یک پارچه حنجره محکم و قدرتمند برای روایت دلدادگی ملتی شد که یکپارچه عشق و ارادت خود را به حسین بن علی (ع) ابراز کرده و بدون «هل من ناصر ینصرنی» حسین زمان، به میدان آمده و با نثار جان، بر یزید صفان و هتاکان به خاندان آل رسول تاختند. وقتی با خود بیشتر می اندیشم به نظرم می رسد سال 88 عجب خوش شانس بود که با حماسه نهم دی شناخته می شود و در تاریخ انقلاب اسلامی توانست آبروی خود را در مقابل سال های مبارزه با طاغوت، سال ورود امام به میهن و پیروزی انقلاب اسلامی، سال های هشت سال دفاع مقدس، سال همبستگی ملت با حادثه دیدگان زلزله بم و... حفظ کند و چه بدشانس بود اگر این سال منحصرا با تیترهایی نظیر فتنه، سران فتنه، اختشاشات بعد از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ... شناخته می شد. به هر حال اگر حماسه نهمین روز از دهمین ماه از هشتمین سال دهه 80 حاوی پیام هایی بود که برای هر کدام می شود کتاب ها نوشت و شعرها سرود و نمایش ها به صحنه برد... نوشته شده در تاریخ دوشنبه 92/10/9
توسط منیره غلامی توکلی
|
|
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک |