سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست
مادربزرگ ها و دفاع مقدس/ بخش اول

دوران دفاع مقدس، دورانی بود که هر کسی از زن و مرد،  پیر و جوان، شهری و روستایی حتی عشایر غیور کشور دست به دست هم داده و هم دل و هم زبان به اندازه وسع مالی و توان جسمی خود به رزمندگان خطوط مقدم جبهه کمک می کردند این کمک رسانی در غالب خدمات پشت جبهه تا ارسال مواد غذایی و حتی پوشاک فصل بود ، آنچه در پیش رو دارید بخشی از خاطرات خدمات مادربزرگ ها در طول روزهای سخت اما شیرین دفاع مقدس است. 

                                                                                                        

بوی خوش

هر سال چند روز به عید مانده مادر و مادربزرگ و پدربزرگم و گروهی از آقایان و خانم ها می رفتند به چای خانه ی اهواز که شده بود پایگاه شهید علم الهدی ، آقایان پتو و پوتین و خانم ها لباس ها و ملحفه های رزمندگان را می شستند ، هنوز ده سالم نشده بود که مادرم من را همراه خوشان می برد.

هر روز از هشت صبح تا اذان ظهر و بعد از نماز و ناهار تا نزدیک مغرب رخت می شستیم، سطل لباس های شسته شده را با تمام قدرت بلند می کردم و می رساندم به خانم هایی که توی حوض آنها را آب می کشیدند، سرباز کوچولو صدام می کردند.

یک روز مسئول خانم ها آمده و گفت: اجرتان با حضرت زهرا(س) امروز به چند نفر نیاز داریم که بروند میدان مین! سریع چند دختر 18 و 19 ساله داوطلب شدند ، خانم موحد، دستی به سرشان کشید و گفت: نه شما خیلی جوان هستید، اصرار کردند خانم موحد کنار جویی که داخل حیاط بود ایستاد و به خانمی که مسئول میدان مین بود گفت: گونی ها را بیاورید چند گونی را گذاشتند کنار جوی ... همه منتظر بودند که این مین ها چیست؟ محتوای گونی ها را کنار جوی ریختند!

لباس های خونی رزمندگان بود، پُر از جای گلوله روی کمر، سینه و ران . از همه دلخراش تر قطعه هایی از بدن رزمندگان بود که بین لباس ها بود ، همه گریه می کردند، جوان ها شلنگ را باز کردند و روی لباس ها گرفتند، جوی خون راه افتاد، حالت روحانی بود، لباس ها را چنگ می زدند و دعا می خواندند، متوسل می شدند به حضرت زهرا (س) و لباس می شستند. خدا می داند که بوی خوشی در فضا پراکنده شد که همه آن را حس کردند.224

میوه های باغ

پیرزنی به ستاد پشتیبانی روستایی در ابرکوه مراجعه کرد و گفت: دلم می خواهد به جبهه کمک کنم، ولی توانایی ندارم. اگر می توانید بیایید میوه های باغم را بچینید و بفرستید جبهه ، چون پسرم به جبهه رفته دلم می خواهد جایی بفرستید که پسرم هم باشد!

بسیج شدیم و با دانش آموزان مدرسه ، میوه های باغ پیرزن را چیدیم و بسته بندی کردیم، بهش گفتم:

مادرجان! ممکن است  ، میوه ها جایی که پسرت هست ، نرود!

گفت: باشد اشکال ندارد، به دست هر کس برسد او پسر من است و دارند از این آب و خاک و دین دفاع می کنند.

کار پیرزن مردم روستا را ترغیب کرد و بسیاری میوه های باغشان را به جبهه اهدا کردند. 226

* همه دارایی مادربزرگ

هر روز جلوی پایگاه غلغه می شد از مردمی که بسته های کوچک و بزرگ منتظر صف می کشیدند، تا هدیه شان را بفرستند جبهه ، هدایا را که می گرفتم، چشمم افتاد به خانمی که چادرش را دور کمرش گره زده بود قد خمیده ای داشت و حدود 80 ساله بود با عصا از میان جمعیت آمد جلو .

وقتی نزدیکم رسید ، بقچه کوچکی دستم داد. مقداری نان خشک و دو تا تن ماهی تویش بود. تشکر کردم و گفتم: مادر چرا زحمت کشیدی، راضی نبودیم خودتان را به زحمت بیندازید.

با دست های پُر چین و چروکش موهایش را زیر چادرش پنهان کرد. لبخند زد و گفت: نه! چه زحمتی؟ من هم در حد توانم کمک کردم. 228

 انتهای پیام/ ت



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 95/6/31 توسط منیره غلامی توکلی

 

 پیر زن دهان خود را شیله پیچید تا پسرش لبخند او را نبیند ولی چشمان خندان پیرزن از نگاه تیزبین پسر دور نماند، پسر تکرار می کرد که جدی می گویم، شوخی نمی کنم و پیرزن با چهره مهربانش هنوز می خندید. به یاد دوران طفولیت فرزندش افتاده بود که هر نوع بازیچه ای را که از وی درخواست می کرد برای به دست آوردن آن کوشش می کرد اما حالا آن کودک مردی شده بود و از او بازیچه خطرناکی را طلب می کرد و بازیچه ای که بها و ارزش آن، جان مادری بود. اما پیرزن می خواست زنده بماند تا شاهد پیروزی فرزندش باشد، فکری به مغزش خطور کرد، پیرزن دوباره خندید و با صدای آهسته ای در گوش فرزندش نجوا کرد، یک طبق نان می برم ، یک طبق عشق می خرم!

فرزند متوجه منظور مادر نگردید و سؤال خود را تکرار کرد: مادر بالاخره این کار را انجام می دهید یا نه؟ پیرزن با لبخند به او پاسخ مثبت داد.

فرزند خوشحال با مادر وداع کرد تا هر چه زودتر خبر را به مقر  فرماندهی برساند، با برآمدن خورشید و روشنایی صبح، پیرزن هیزم های درون تنور را به آتش کشید، شعله های آتش رقص خود را آغاز کردند و پیرزن با محراث چون پروانه ای به دور تنور می چرخید تا نقش خطرناک خود را به بهترین نحوه در این برهه بازی کند.

 

                                            

عشق به فرزند و انقلاب و میهن اسلامی، گرمایی را در او ایجاد کرده بود که حرارت آتش درون تنور را تداعی می کرد. گویی با محراث عشق، تنور قبل خود را شعله ور می کرد.

ظرف خمیر را به پیش کشید و آستین هایش را بالا زد و گلوله خمیر را همچون، گلوله های توپ ارتش اسلام در دست هایش می چرخاند و با ضربه هایی که به آنه می کوبید آنها را به صورت سکه هایی در می آورد تا بازیچه مورد درخواست فرزندش را از بازار شیاطین جهل که در سرزمین اسلام خیمه زده بودند، به بهای شکمپارگی دشمنان بخرد، کودکانی که بر روی حصارهای کوتاه حیاط نشسته بودند دست های پیرزن که گلوله های خمیر را با ضربه جا به جا می کرد را نظاره می کردند و با آهنگ دست های پیرزن، دست های کوچک خود را بر هم می زدند و در این چشن عشق شرکت می کردند. نان های برشته شده و تازه یکی پس از دیگری با مهارت و چابکی پیرزن از درون آتش تنور بیرون کشیده می شد و پیرزن با چهره خندان خود به کودکان می نگریست و خمیر بعدی را پهن کرده و بر روی مُخباز قرار می داد تا به دل تنور بچسباند.

بوی نان تازه در فضای خانه پیچیده بود و دهان کودکان را آب می انداخت اما پیرزن برخلاف معمول همیشگی به آنها نانی نبخشید! چرا که می خواست نان ها را فقط به خورد شیاطین بدهد و درخواست فرزندش را براورده سازد. نان ها را درون طبقی جای داد و عصابه1 را محکم بست و طبق راهنمایی های فرزندش مسیری را که به ارتش دشمن ختم می شد در پیش گرفت با دیدن خاکریزهای دشمن، تپش های قلبش شدت گرفت اما عشق به  فرزند او را با تمام کهولت و پیری و خستگی به پیش می راند، جملاتی را که باید برای فریب دشمن به کار می برد زیر لب تکرار می کرد و در همین هنگام صدایی او را بر جا میخکوب کرد:

-         قِف لا تت...    ( ایست حرکت نکن، به کجا می روی؟)

پیرزن برخلاف میل باطنی خود به آنها خوش آمد گفت و طبق پُر نان خود را پیشکش نمود فرمانده عراقی با شک و تردید گاهی به طبق نان و گاهی به چهره خسته پیرزن می نگریست. نانی از میان طبق برداشت و از پیرزن خواست که آن را در مقابل وی بخورد، پیرزن گفت که آنها را برای ایشان پخته است!

فرمانده برای بار دوم با تحکم و تشر از پیرزن خواست که نان را به دندان کشد.. پیرزن تکه ای از نان را جدا کرده و در دهان گذاشت، لبخند رضایت بر چهره فرمانده نقش بست و طبق نان را از پیرزن گرفت تا با خود ببرد، پیرزن با التماس از وی درخواست نمود که خود، نان ها را در میان سربازها تقسیم کند!

فرمانده با غرور پیشنهاد وی را پذیرفت، پیرزن سبک بال و آسوده خاطر در میان قرارگاه سربازان دشمن می چرخید و از تک تک سربازان و درجه داران متکبر، اطلاعات مورد درخواست فرزندش را بیرون می کشید و دشمن خام و شکمپاره در برابر قرص نانی، اطلاعات نظامی خود را می فروخت.

تأخیر بیش از حد پیرزن در قرارگاه، فرمانده دشمن را برای بار دوم به شک و تردید افکند و از پیرزن خواست که هر چه زودتر محل و منطقه را ترک گوید!

پیرزن راضی و خوشحال با چهره خندان راه خانه را در پیش گرفت تا آخرین درخواست فرزندش را تقدیم وی کند با ورود پیرزن به شهر هویزه، صدای هلهله و شادی به هوا برخواست! و اولین کسی که به پیشواز این پیرزن شجاع و فداکار آمد، فرزندش بود.

پسرش اطلاعات جمع آوری شده پیرزن را از پیرزن گرفت و به خاطر سپرد تا در عملیات قریب الوقوع از آن استفاده کنن. فردای آن روز صدای الله اکبر رزمندگان، قاصدک های ظفر و پیروزی را به انحاء کشور اسلامی گسیل داشت، پیرزن با صدای مارش حمله رزمندگان از طریق رادیو به نقش خود در این مأموریت می اندیشید و لحظه ای لبخند از لبانش دور نمی شد.

هر چند تحلیل گران سیاسی و نظامی و ماهواره ها نامی از وی نبرند اما او با شجاعت و ایثار در قلب دشمن رخنه کرده بود و اطلاعات ذی قیمتی را کسب کرده تا ازرش یک زن مسلمان را در تاریخ محک زند. 

برگرفته از کتاب، یک طبق نان، یک طبق عشق/ نوشته ناهید حسینی مقدم

انتهای پیام/ ت



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 95/6/31 توسط منیره غلامی توکلی

17 شهریور، شکست سناریوی شاه برای خلق 15 خردادی دیگر/ شهریور 57 شتاب در سقوط پهلوی

یوم‏ اللّه هفده شهریور، از نمادهای مقاومت، شجاعت و ایستادگی ایرانیان در حکومت پهلوی است. روزی که به تعبیر رهبرکبیر انقلاب، روز خداست. از سوی دیگر، جمعه سیاه، گزارشگر جنایت‏های شاهنشاهی و اعمال ضداسلامی و غیرانسانی رژیم پهلوی است که با عنوان آزادی و استقلال کشور، در مسیر حذف دین از جامعه دینی می‏کوشید.

می توان گفت: نطفه روز خونین 17شهریور،در شب های ماه رمضان و بعد از روی کار آمدن دولت به اصطلاح آشتی ملی شریف امامی ـ در پنجم شهریور ـ بسته شد. روز سیزدهم شهریور ماه که مصادف با عید فطر بود دولت اجازه داد، مردم در سراسر کشور برای برپایی نماز عید فطر گرد هم آیند. نماز عید در چند نقطه تهران از جمله در میدان ژاله به امامت علامه یحیی نوری خوانده شد و بعد از اتمام نماز،مردم درحالی که پیراهن های خونین شهدای شب های قبل را بر سر چوب زده بودند در مسیر خیابان شهباز به راه پیمایی پرداختند. با برگزاری نماز عید فطر در سایر مناطق تهران، راه پیمایی عظیمی حتی در روزهای متوالی انجام شد.

به دنبال تظاهرات گسترده روز پنج شنبه شانزدهم شهریور ماه و دعوت مردم به برگزاری تظاهرات در روز جمعه هفدهم شهریور ماه، انقلاب وارد یکی دیگر از برهه های حساس خود شد. پایداری و استقامت ملت ایران به خصوص در راه پیمایی روز شانزدهم شهریور ماه رژیم را با چالشی جدی مواجه ساخت؛ به طوری که در اولین ساعات روز جمعه هفدهم شهریور ماه ارتشبد غلامعلی اویسی از رادیوی تهران و حومه اعلام حکومت نظامی کرد. به موجب این اعلامیه علاوه بر تهران در یازده شهر دیگر کشور به مدت 6ماه حکومت نظامی اعلام شد. مردم تهران که از حکومت نظامی اطلاعی نداشتند پیش از ساعت 6صبح، سیل اسا روی به خیابان ها آوردند. مرکز تجمع آنان میدان ژاله بود و طبق برنامه قبلی خود را برای رساندن به میدان ژاله که آن روزها به دلیل شهادت تعداد زیادی از مردم به میدان شهدا تغییر نام داده بود آماده کردند. همین که مردم به خیابان های اطراف میدان رسیدند ناگهان با دیدن تانک ها و زره پوش های نظامی رژیم غافلگیر شدند. سرانجام ماموران رژیم پس از چند بار اخطار به متظاهرین حدود ساعت 9 صبح از زمین و هوا به قتل عام مردم پرداختند. وحشی گری نیروهای نظامی رژیم ساعت ها ادامه داشت و در اطراف میدان پیکر شهیدان و مجروحانی بود که در صحنه نا برابر همچنان باقی مانده و خون هایی که هر گوشه ای از میدان را گلگون کرده بود .

عباسی مهر

مهدی عباسی مهر  در تبیین و تحلیل چرایی وقوع این فاجعه گفت: رژیم پهلوی با توجه به سرکوب قیام 15 خرداد 1342 و تبعید حضرت امام(ره) به خارج از کشور و سرکوب های متعدد انقلابیون از سال 1342 تا 1357 این برداشت و تحلیل را داشت که جریان انقلاب را مهار کرده  است. همچنین برای تهدیداتی که از سوی جامعه متدین و نیروهای مذهبی وجود داشت،اولویتی قائل نبود چرا که  این استنباط را داشت که از سوی جامعه متدین و نیروهای مذهبی تهدیدی برایش وجود ندارد.

وی ادامه داد: اگر به مصاحبات متعدد سال های 1356 تا 1357 محمدرضا پهلوی مراجعه کنید، می خوانید که وقتی خبرنگاران از او می پرسند چه تهدیدی شما و حکومت شما را تهدید می کنند؟ ابتدا از گروه های مارکسیسم و بعد گروهای مسلح که آن زمان مجاهدین خلق بودند نام می برد و در انتها با اشاره به نیروهای مذهبی، می گوید: نیروهای مذهبی امروز برای من و حکومت من تهدید نیستند!.  

این کارشناس مسائل سیاسی گفت: این خطای راهبردی و تحلیل غلط در دوره حکومت پهلوی بود که زمینه ساز اشتباه استراتژیک حکومت در مقابله با نیروهای انقلاب شد و ما نمونه عینی این اشتباه را در فاجعه 17 شهریور می بینیم.

عباسی مهر، شاه را در مقابله با مخالفان خود دارای دو رویکرد اصلی دانست و گفت: رویکرد اول این بود که از تمام ظرفیت های داخلی استفاده کند تا بتواند مخالف خود را تطمیع و ساکت نماید و رویکرد دوم، رفتار سرکوب گرایانه ساواک و ارتش بود که هر جا حرف از مخالفت و تجمع می شد ابتدا ارتش با توپ و تانک حاضر شده و بعد هم حکومت نظامی اعلام می کرد.

وی ادامه داد: این رفتار حکومت شاه به تجربه نضهت ملی شدن صنعت نفت و کودتای 28 مرداد و قیام 15 خرداد بر می گردد و از آنجایی که احساس می کرد رفتارش در آن مقطع درست بوده در شهریور سال 57 هم آن را تکرار کرد! این درحالی است که بعدها در کتاب های نزدیکان شاه اشاره صریح شد که اشتباهات شاه در برخورد با مخالفان در نهضت ملی شدن صنعت نفت در قالب کودتا و همچنین برخورد چکشی وی در مقابله با معترضین و انقلابیون در قیام 15 خرداد آن هم با ضرب اسلحه و پوتین، زمینه ساز انقلاب اسلامی در سال 1357 شد.

این تحلیل گر مسائل سیاسی گفت: برخورد چکشی شاید در کوتاه مدت اثر مثبتی داشت اما در دراز مدت تبعات سنگینی را برای حکومت پهلوی داشت و زمنیه ساز سقوطش شد.

عباسی مهر گفت: فردی ادعا می کرد، جز ارتشداران است و  قوی ترین ارتش را دارد، وقتی با تجمعات مردم معترض از اقشار مخلتف، مخصوصا نیروهای مذهبی و مسلمان مواجه می شد سریع دست به اسلحه می شد و با دیکتاتوری تمام  برخورد سنگین می کرد!

وی اظهار داشت: فشارهای بی امان ساواک و استبداد بی سابقه حکومت پهلوی-  به گفته اندیشمندان غرب و شرق " محمدرضا پهلوی" در بحث دیکتاتوری شاید جز 10 دیکتاور قرن گذشته باشد- دامنه اعتراضات نیروهای مذهبی و مسلمان را به حداکثر رساند تا جایی که سال 1357بعد از ماه رمضان و به مناسبت نماز عید فطر و تجمع مردمی در تهران این حکومت آنچنان احساس ترس و نگرانی کرد که دستور حکومت نظامی داد تا جایی که بعد از برگزاری نماز عید فطر با تجمعات و اعتراضات مردم مقابله کرد و متأسفانه آن جنایتی  را رقم زد که زمینه ساز سقوط حکومتش شد.

این کارشناس مسائل سیاسی با بیان اینکه اگر ما بخواهیم نمودار رشد شتاب سقوط حکومت پهلوی را ترسیم کنیم، 17 شهریور یک نقطه تلاقی و زمان خاصی است، گفت:بعد از 17 شهریور شتاب تحولات سیاسی در کشور بسیار بالا می رود، دولت ها با سرعت بسیار زیادی عوض می شوند، تعداد حکومت نظامی ها افزایش می یابد به تبع آن تجمعات مردمی افزایش می یابد و مراسم چلهم شهدای 17 شهریور تهران و بعد از آن شهدای تبریز و یزد ..به صورت سلسله وار باعث حکومت نظامی و تظاهرات و اعتراضات شدید می شود.

عباسی مهر بزرگترین اشتباه حکومت پهلوی در بحث مقابله با نیروهای مسلمان و انقلابی به رهبری حضرت امام(ره) را تحلیل غلط و مواجهه غیرصحیح با مخالفین دانست و گفت:مبنای حکومت پهلوی نامشروع بود و مبنای رفتار این حکومت مبارزه با دین و مبانی دینی و سنت های جامعه ایران بود، اگر شما نگاه کنید در دوره  حکومتداری این پدر و پسر، نه تنها به تمامی مبانی مردم حمله شد بلکه با  ضرب چوب و چماق اندیشه های مردمی و حتی باب فکر کردن و آزادی فکری بسته شد، حتی دوره هایی که شاید اسمش را بشود گذاشت شکوفایی اقتصادی و اوج ثروت در کشور، مردم احساس رضایت از حکومت نداشتند

وی ادامه داد:  مهم تر از همه اینکه، حکومت سلطنتی یک حکومت ضد دینی بود و فکر می کرد اگر بتواند رضایت نسبی مردم را در حوزه کارآمدی و شاید رفاه، جبران کند، قطعا مردم دیگر مطالبات دینی نخواهند داشت اما با گذشت 38 سال و با مطالعه متون و برگ های تاریخ می بینیم این ضعف تحلیل باعث شد که اعتراضات مردمی در بحث مبانی دینی و حمایت از اعتقاداتشان کار را به جایی برساند که در برابر حکومت و فساد سازمان یافته و سرسپردگی این حکومت بایستند.

این تحلیل گر مسائل سیاسی، با تأکید بر اینکه حکومت پهلوی شاخصه های اصلی خودش را بر مبنای پوچ قرار داده بود، گفت: اگر شما بخواهید خلاصه ای از زشتی ها و نقاط منفی این حکومت را ببینید، بزرگترین آنها سرسپردگی و رویکرد مقابله جویانه این حکومت در برابر مردم، در برابر حوزه ، در برابر نهاد روحانیت ،در برابر مقدسات بود و این دو اهرم باعث شد که مردم با شعار استقلال خواهی، اسلام خواهی، حمایت از استقلال و آزادی شان و حمایت از دینشان در برابر حکومت بایستند.

عباسی مهر تصریح کرد: امروزه هم هستند افرادی که شاید به اسم آزادی یا شعارهای مختلف متوجه اصل استقلال و حرّیت کشور نباشند! به نظر من، کارنامه حکومت سابق می تواند برای برخی اندیشمندان و سیاست مداران ما یک چراغ راه باشد.

وی ادامه داد: ما در بحث مؤلفه های قدرت در حکومت پهلوی می بینیم که آن حکومت کم قدرت و توان نداشت!بزرگترین ارتش،بزرگترین حامیان غرب و شرق و ثروت بادآورده و افسانه ایی را در اختیار داشت و شاید اگر مقایسه کنیم، حکومت پهلوی و شخص محمدرضا جایگاه مثل جایگاه عربستان امروزی داشت که هم ژاندارم منطقه بود، هم از حمایت شرق و غرب نهایت استفاده را می کرد و هم نقش اساسی در منطقه ایفا می کرد به نحوی که اندیشمندان شرق و غرب فکر نمی کردند، سرعت انقراض این حکومت این مقدار سریع باشد.

این کارشناس مسائل سیاسی خاطرنشان کرد: قطعا اگر حکومتی توجه به مؤلفه استقلال مردم حکومت و کشورش نداشته باشد، مردم از مؤلفه استقلال،شعار، اندیشه و هویتشان عقب نخواهند نشست.

این تحلیل گر مسائل سیاسی خاطرنشان کرد: استقلال یکی از مؤلفه های اصلی بود که حکومت پلهوی توجهی به آن نداشت اگر 17 شهریور مردم آمدند و در برابر این نظام داعر ایستادند و حاضر شدن خون خود را فدای  اندیشه هایشان کنند، قطعا یکی از آن مؤلفه ها استقلال خواهی بود چرا که مردم نمی پذیرفتند کشور، شهر و محیط زندگی شان تحت سیطره یک استبداد و استعمار بی سابقه باشد.

وی مؤلفه بعدی برای مقابله مردم با رژیم شاهنشاهی را، دین و هویت دینی برشمرد و گفت:  مردم ایران سالیان سال و ده ها قرن  است که مردمی متدین و خداپرست هستند و بر اصل اسلام خواهی خود مؤکداً پافشاری کرده با گذر حکومت ها دین خود را حفظ کرده اند، ابتدا انگلیس و بعدها آمریکا فکر کردند، می توانند با یک برنامه ریزی حساب شده و با اعمال فشار حاکمان مستبد و ظالم و ابزارهایی که در اختیار دارند، دین و هویت دینی را از مردم بگیرند در حالی که ما دیدیم این تفکر، نتیجه عکس داد! مردم در جایی که دیدند حکومت در برابر دین و هویتشان ایستاده در تقابل آشکار با نهادهای دینی قرار گرفته است در برابر آن حکومت ایستادند. حضرت امام(ره) با شناخت این دو مؤلفه به سمت براندازی این سلسله مخوف رفت.

وی بیان کرد: حضرت امام (ره) از سال 1342 تا سال 1357 دو اصل اساسی را در سرمشق فعالیت های انقلابی خود قرار دادند. یکی  حس استقلال و شرف ملی ملت ایران بود که ایشان مؤکداً در اکثر سخنرانی هایشان به حکومت و مردم توصیه می کردند که در برابر هر آنچه استقلال شان را خدشه دار می کند، ایستادگی کنند خاصه کاپیتالیسیون و بعدها قراردادهای نگنینی که حکومت شاه با دول استعمار گر بسته بودند.

عباسی مهر ، مؤلفه بعدی مقابله مردم با رژیم پهلوی را مؤلفه اسلام خواهی و مقابله با  اباهه گری و هر آنچه به نهاد دین حمله می کند دانست و گفت:امام(ره)  با این دو مؤلفه مردم را همراه کردند و نهاد دین را به منصه ظهور رساندند. عمق اندیشه امام (ره) آنقدر بالاست که سال 1342 می گویند:« یاران من و سربازان من الان شیرخوارگان هستند» و ما می بینیم که در فاصله زمانی سال 1342 تا 1357 این جوان ها هستند که می آیند و حاضر می شوند، خون خود را در راه آرمان های امام(ره) فدا کنند.

وی 17 شهریور را تلاقی و نقطه طلایی انقلاب اسلامی دانست و افزود: با شکل گیری قیام مردم در 17 شهریور و سلسله اعتراضات و تظاهرات مردم در شهرهای مختلف بعد از این قیام ، پایه های حکومت پهلوی نه تنها به لرزه درآمد بلکه  فروریخت، تاجایی که خود وابستگان به این نظام سلطنتی بعد از گذشت 30 سال با اشاره صریح  به قیام 17 شهریور ناباورانه می گویند : آنچه که باعث فروپاشی این نظام شد، قیام مردم در 17 شهریور بود و بعد از این قیام شاه آهنگ یأس و فاصله گرفتن از حکومت و فرار را سر داد.

این کارشناس مسائل سیاسی با بیان اینکه باید به قیام 17 شهریور از ابعاد مختلف پرداخت گفت: امروز اگر نظام اسلامی برپاست ،صدای دین در جامعه شنیده می شود ، استقلال ملت حفظ شده، آزادی در این کشور پابرجاست و استبداد نیست، بخش قابل توجهی از آن مدیون  خون شهدای 17 شهریور است.

وی اظهارداشت: من خودم افسوس می خورم که در بحث اتفاقات بزرگ در کشورمان دچار روزمرگی شدیم و بسیار ساده از این وقایع می گذریم، این وقایع اگر در کشور دیگری اتفاق افتاده بود، سنبل و نماد آن حکومت و جامعه می شد، مردم ما باید قدردان و پاسدار این اهداف آرمان ها باشند و دولتمردان ما باید نهایت سعیشان را در شناختن ابعاد این قیام و این روز بزرگ برای جامعه جوان کشور و نسل های جدید بکارگیرند، ما باید کارهای فاخری در این زمینه داشته باشیم، کتاب ها و روایت های و حتی تولیدات محتوایی خوب داشته باشیم، متأسفانه آنطور که باید و شاید برای این روزبزرگ، برنامه ریزی و سرمایه گذاری نشده است!

این تحلیلگر مسائل سیاسی با بیان اینکه باید نیروهای متدین و انقلابی کشور یکی از مؤلفه های اصلی در پاسداری از  ارزش های انقلاب را حفظ هویت و جایگاه این ایام الله - ها قرار دهند و این برنامه ها را با شکوه هر چه تمام تر و مؤلفه های مردمی و با صرف برنامه ریزی های ویژه هر ساله برگزار کنند، اظهارداشت: ما نباید در همین روز متوقف شویم،ورود به تاریخ شفاهی قیام 17 شهریور می تواند ابعاد جدیدی از این قیام را به نوعی نشان دهد، خواسته نیروهای مذهبی، دانشجویان و جامعه دانشگاهی باید این باشد که در بخش تاریخ شفاهی انقلاب مراکز و پژوهشگاه ها ورود جدی داشته باشند.

وی افزود: 38 سال از این فاجعه بزرگ گذشته و می بینیم که آنطور که باید و شاید در حد این اتفاق برنامه ریزی و سرمایه گذاری فکری و محتوایی نکردیم .

 

انتهای پیام/ غ



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 95/6/18 توسط منیره غلامی توکلی
همه دردسرهای پذیرش یک پروتکل کودکانه

اشکالات و تعارضات پروتکل دوم حقوق کودک با موازین اسلام و نظام جمهوری اسلامی

پروتکل الحاقی دوم
اشکلات و تعارضات متعدد مفاد پروتکل اختیاری کنوانسیون «حقوق کودک در مورد به‌کارگیری کودکان در منازعه مسلحانه» و موافقت ها و مخالفت های برخی از چهره های حقوقی و فعال در عرصه حقوق بین الملل با الحقا ایران به این پروتکل اختیاری، چند روزی است که محل تبادل آراء و نظرات شده است.

آنچه که مخالفان بر آن صحه می گذارند، تعارضات متعدد این مفاد با مبانی ارزشی نظام جمهوری اسلامی ایران و موازین شرع مقدس است که از آن جمله می توان به سن معین شده برای کودکان یعنی 18 سال اشاره کرد و در پس آن ممنوعیت شرکت این کودکان! در منازعات مسلحانه آمده است! آنچه که به قول الوندی دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک، شاه بیت این پروتکل محسوب می شود، با توجه به ابهاماتی  و ابهاماتی که در نظام جمهوری اسلامی ایران در خصوص تلقی کردن نیروهای بسیج به عنوان نیروهای مسلح وجود دارد خالی از اشکال نخواهد بود.

اما از سوی دیگر برخی از کارشناسان و فعالان حقوق خانواده با عنایت به اعمال برخی از تحریم ها علیه ایران به بهانه های حقوق بشری مفاد این پروتکل را فرصتی مناسب برای سازمان های حقوق بشری در اقدام علیه ایران می دانند من جمل اینکه با توجه به تفاوت فاحش میان سن بلوغ اسلامی و سن تعیین شده برای کودک در این پروتکل، قطع نظام خانواده نیز دچار مشکلاتی خواهد شد.

در این یادداشت به صورت به تیتروار این اشکالات و نقاضات موجود در پروتکل با مبانی اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، اشاره شده است.  

الف) مرجع ملی حقوق کودک طی جلسات متوالی حدود 2 سال اقدام به تدوین سند ملی حقوق کودک کرد ولی از آنجا که بر اساس سند مهندسی فرهنگی، تدوین اسناد از وظایف شورای عالی انقلاب فرهنگی است و در حوزه اختیارات مرجع ملی حقوق کودک نیست به همین دلیل این شورا با تذکرات کتبی و شفاهی به آن مرجع، این امر را متذکر شد که منجر به ( تغییر نام سند تحت عنوان) برنامه عمل جامع حقوق کودک و نوجوان ( سند ملی) در افق 1440 شد که در حال حاضر به صورت لایحه حقوق کودک توسط دولت به مجلس شورای اسلامی ارائه شده است.

ب) از آنجا که تدوین برنامه عمل حقوق کودک نیز در حیطه وظایف دادگستری نمی باشد به عنوان یکی از دستگاه های دولتی نمی تواند برای دیگر دستگاه های اجرایی کشور تقسیم کار ملی نماید، درصدد لایحه ای کرد آن از طرف دولت برای مجلس بر آمدند.

ج) از چالش های اساسی این پروتکل تعیین سن قانونی سن 18 سال می باشد که در صورت تصویب این امر در مجلس شورای اسلامی، ضمن مواجهه جامعه و خانواده ها با چالش های متعدد، کشور را در صحنه های بین المللی نیز با چالش های ذیل مواجه خواهد نمود.

1- حضور بسیجیان زیر 18 سال در جبهه های نبرد و دفاع از کشور که به درخواست خودشان و با موافقت خانواده هایشان در جبهه های جنگ حضور داشته اند با پیوستن به این پروتکل ، بدون حق شرط، حتما در گزارشات احمد شهید و سازمان های بین المللی برنامه تحریم مضاعفی برای جمهوری اسلامی ریخته خواهد شد.

2. حذف حق شرط شرعی و قانونی، کشور و جامعه را برای اجرای طرح عفاف و حجاب دختران در سطح مدارس با مشکل مواجه خواهد کرد و در سطح جهانی نیز ما را با چالش هایی با سازمان های بین المللی مواجه خواهد نمود.  

3. از طرف دیگر  سن ازدواج در کشور ما بر اساس قانون و شرع برای دختران 13 و برای پسران 15 سال تعیین شده است اما بدون در نظر گرفتن حق شرط، سن ازدواج به 18 سال ارتقاء پیدا می کند و مسلماً باز در دادگاه های بین المللی به خاطر ازدواج های زیر 18 سال مشمول تحریم و چالش در حوز بین الملل بشویم.

4. از آنجا که حضانت و کفالت و ولایت فرزندان بر عهده پدران می باشد اگر حق شرط را حذف کنیم به علت نفی یا توفیق ولایت قهری پدری و جد پدری در آینده ما را ملزم خواهند کرد که از این مورد شرعی انصراف داده و دیگر فرزندان تحت ولایت پدران نباشد که در این صورت حتما خانواده‌ها را با مشکلات عدیده مواجه خواهد ساخت، که این امر منجر به منازعات زیادی بین والدین و فرزندان خواهد شد.

برای مثال اگر دختری 16 ساله بخواهد در مراسم پارتی شبانه شرکت کند، پدرش نمی تواند جلوی این کار را بگیرد.

5. با حذف حق شرط و اصرار جوامع بین المللی بر احقاق حقوق زنان و دختران در حوزه های مختلف مانند: حق بدن، حق سقط جنین را به بهانه حفظ حق بدن به فرزندان ما خواهد داد.

6. با حذف حق شرط و اصرار بر احقاق حقوقی مانند حق شهادت و وکالت برای کودکان ولد زنا که بر اساس قوانین اسلامی از آنها ساقط شده بایستی عودت گردد که این امر بر خلاف قانون اساسی.

7. حق آموزش دینی و مذهبی به کودکان زیر 18 در خانواده و مدارس از موارد نقض این کنوانسیون مطرح شده چرا که بر اساس این مفاد این کنوانسیون کودکان حق انتخاب دین و مذهب را دارند و باید بایستی دینی خاص مدارس آموزش داده نشود. حتی حضور کودکان در مراسم عزاداری به علت صداهای بلند و نوع عزاداری به مثابه خشونت علیه آنان محسوب می شود.

8.بر اساس این کنوانسیون آموزش مباحث جنسی به کودکان از موارد ضروری و الزامی است که آنها را از آسیب ها و بیماری هایی چون ایدز و .. مصون بدارند این امر نیز بر خلاف موازین اسلامی است که کودکان را قبل از سنین ازدواج با مباحث جنسی آشنا نمایند. این در حالی است که جای بسیاری از آموزش ها برای کودکان در متن کنوانسیون خالی است. از جمله آموزش حق و مسئولیت حافظت از محیط زیست و استفاده بهینه از نعمت های خدادادی.

9. همه این موارد خانواده ها را با معضل کودک سالاری در خانواده ها مواجه خواهد کرد و حتی در حوزه  تربیت فرزند به عنوان تکلیف والدین، تأدیب فرزندان، به مثابه کودک آزاری محسوب شده که این امر، موازنه و تعادل در توزیع و اعمال قدرت در خانواده ها را به هم خواهد زد.

10. روح حاکم به این کنوانسیون، تقویت سازمان های دولتی و مردم نهاد به جای تقویت نهاد مقدس خانواده است در صورتی که در فرهنگ اسلامی – ایرانی خانواده از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده و دارای جایگاه خاصی است و این امر منجر به تضعیف جایگاه و کارکرد خانواده می شود به طور مثل در این کنوانسیون در حمایت از کودکان بزه دیده به جای شناسایی و انتخاب اقربای امین و معتمد از خانواده آنها را به نهاد جایگزین خانواده می گذارند که صرفاً وظیفه نگهداری کودکان را برعهده دارند. این درحالی است که بهترین و امن ترین مکان برای فرزندان، محیط و گرم و امن خانواده است که ضمن محافظت به تربیت آنها نیز می پردازد.

انتهای پیام/ ت



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 95/6/14 توسط منیره غلامی توکلی

وقتی 18 ساله‌ها کودک می‌شوند!

لایحه غربی دولتی‌ها برای حقوق کودکان/ چه کسانی سیاسی نگاه می‌کنند؛ موافقان یا مخالفان؟!

بیش از چند هفته است که رسانه ها توجه ویژه ای به این لایحه داشته و به تبع آن افراد مختلفی به اظهار نظر و موضع گیری در خصوص پیوستن یا نپیوستن به این پروتکل پرداخته اند؛ اما آنچه این پروتکل اختیاری را در محل مناقشات فکری و حتی به قول دولتی ها سیاسی می کشاند! تعارضات متعدد آن با موازین شرعی و حقوقی جمهوری اسلامی ایران است.
..

                                                                          کنوانسیون حقوق کودک                                       

 

 

و بعد باید پرسید اگر پیوستن به کنوانسیون حقوق کودک را افتخار می دانید، آیا تا به حال از خود پرسیده اید که چرا اکثر کشورها به ویژه کشورهای اروپایی و مدعی حقوق بشر، از پیوستن به کنوانسیون ها و پروتکل ها سر باز می زنند، آیا آنها به دنبال منافع ملی خود هستند یا کسب اینگونه افتخارات را به بوته فراموشی رسانده اند؟

برای مثال: آمریکا از عضویت در کنوانسیون های زیر در حوزه حقوق بشر خودداری کرده است:

 

کنواسیون حقوق کودک

پروتکل اختیاری کنوانسیون منع شکنجه

کنوانسیون حقوق اجتماعی

کنوانسیون حقوق فرهنگی

کنوانسیون رم در خصوص اساسنامه دیوان کیفر بین‌المللی

کنوانسیون بین‌المللی حمایت از افراد در برابر ناپدید شدن اجباری

کنوانسیون حقوق اقتصادی

کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان

کنوانسیون حقوق بشر بین‌المللی

------------------------------------------

 

همچنین بر اساس اعلام کمیسیون حقوق بشر، آمریکا در هیچ‌کدام از اسناد حقوق بشری منطقه‌ای عضو نشده است. در مواردی هم که در کنوانسیونی وارد شده، قراردادهای حقوق بشری این کشور در کنگره (مجلس) تصویب نمی‌شود.

شیوه سازماندهی دولت آمریکا به نحوی است که تعهدات بین‌المللی این کشور تنها از سوی دولت فدرال اجرا می‌شود و دولت ایالات متحده مقاومتی سیستماتیک در برابر پذیرش تعهدات بین‌المللی در رعایت حقوق بشر دارد.

 

مسعود اخوان فرد، حقوقدان و استاد دانشگاه در این خصوص می گوید: ما ضرورتی برای پیوستن به این پروتکل نداریم، چرا که ضوابط شرع مقدس اسلام بسیار وسیع تر، دقیق تر و مشروح تر به حقوق کودک توجه کرده است. به قولی « چون صد آید ، نود هم پیش ماست» پس چرا باید در این عرصه فشار بیاوریم که حتما به این پروتکل اختیاری ملحق شویم؟

این نکته مصداق همان صحبت های الوندی است « مفاد کنوانسیون حقوق کودک قرابت زیادی با دیدگاه های ما دارد و قوانین داخلی ما نیز به ویژه در سال‌های اخیر، مواردی فراتر از انتظار کنوانسیون به ویژه در بخش های قضایی و جزایی تصویب کرده است.»

این حقوقدان و استاد دانشگاه در پاسخ به طرح این موضوع که ما قبلا به کنوانسیون حقوق کودک پیوسته ایم آیا این موضوع می تواند توجیهی برای پیوستن ما به پروتکل به‌کارگیری کودکان در منازعه مسلحانه» باشد، اظهار می کند: « تبعاً کنوانسیون حقوق کودک وسعت بیشتری و حوزه عمل وسیع تری دارد و پروتکل های الحاقی در روند تحقق حقوق بین الملل اصولا برای ایجاد فضاهای جدید در مباحثی که قبلا به توافق نرسیدن هست، پس یک قدرت چانه زنی را از سوی بعضی محافل بین المللی در این پروتکل الحاقی مشاهده می کنیم.»

این موضوع یعنی اینکه ما در آینده شاهد خواهیم بود که کنوانسیون حقوق کودک از این پروتکل ها برای تحقق مواردی کمک خواهد گرفت که در کنوانسیون حقوق کودک به اجماع نرسیده است!

رئیس سابق بسیج حقوقدانان کشور، خاطرنشان کرد: لزومی ندارد هر کنوانسیون و پروتکل بین المللی در نظام حقوقی هر کشوری مطرح شود چرا که بسیاری از پروتکل های الحاقی یا کنوانسیون ها در عرصه بین المللی مورد توجه بسیاری از کشورها واقع نشده است پس چرا در این عرصه بهانه به دست کسانی بدهیم که با ما سال هاست سر آشتی نداشته اند؟!

به گفته الوندی دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک، پذیرفته شدن این پروتکل از جانب ما « به نوعی اعلام موضع به  جنایاتی است که داعش با سوءاستفاده از کودکان  برای عملیات انتحاری و یا شرکت دادن در اجرای مجازات اعدام استفاده می کند و تصاویر آن را با قباحت تمام در فضاهای مجازی منتشر می کند و شاه بیت این پروتکل،  اجباری کردن کودکان برای شرکت در جنگ است که ممنوع شده است و شاید به هیچ وجه شامل نیروهای داوطلب و پشتیبانی و فرهنگی نمی شود و اصولا بحثی در این خصوص ندارد. ضمن اینکه امور داوطلبانه از این پروتکل استثنا شده است.»

باز هم سوالی مطرح می شود که آیا این تعابیر برای مقبول نشان دادن، ارائه و تصویب این پروتکل دارای شمه ای سیاسی نیست ؟

اینکه  « در مقدمه این پروتکل به اساسنامه دیوان بین‌المللی کیفری و به مساله جرم‌انگاری صرف ثبت‌نام کودکان زیر 15 سال در نیروهای مسلح برای شرکت فعال در جنگ‌های داخلی و بین‌المللی اشاره شده است.» و بر این اساس کشورها باید از به‌کارگیری کودکان زیر 15 سال در نیروهای مسلح خود (فارغ از شرکت فعال یا شرکت مستقیم.).خودداری کنند .» محدودیت هایی برای فعالیت سازمان بسیج در اقشاری نظیر دانش آموزان و نوجوانان ایجاد نمی گردد؟

چرا که بر اساس گزارش مرکز پژوهش های مجلس؛ « هرچند استخدام اشخاص بالای 15 سال و کمتر از 18 سال باید داوطلبانه باشد و به نظر می‌رسد عنصر اراده شخص را با این قید دخیل نموده است اما بند «ب»عنوان می‌کند که استخدام فرد مزبور باید با اطلاع و رضایت والدین یا قیم قانونی شخص باشد. »

با اینکه برخی پاسخ سوال فوق و همچنین بررسی این لایحه توسط کمسیون حقوقی و قضایی مجلس به جای کمیسیون امنیت ملی را با دلایلی نظیر اینکه بسیج مشمول نیروهای مسلح نیست، توجیه می کنند، باید گفت: این نگاه و برداشتی کلی از پروتکل اختیاری است و به نظر می رسد که گویندگان و مطرح کنندگان این طرح را بند بند و دقیق مطالعه نکرده اند و یا به خوبی به بار حقوقی و نظارتی آن واقف نیستند. اگر چه در کلیت کار در صورت تصویب! قطعا نمی توانند خود را در برابر پیامدها و هزینه های پیوستن به این پروتکل بی تقصیر بدانند.

 و در پایان باید گفت: این سوال همچنان باقی است با توجه به اختیاری بودن این پروتکل و تعارضات آن با شرع و موازین جمهوری اسلامی ایران و بنابر گفته الوندی، دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک مبنی بر اینکه « قوانین داخلی ما نیز به ویژه در سال‌های اخیر، مواردی فراتر از انتظار کنوانسیون به ویژه در بخش های قضایی و جزایی تصویب کرده است؛ لذا نگرانی در این مورد وجود ندارد.» به چه دلیل باید بر پیوستن به این پروتکل اصرار ورزید؟

برای مطالعه بخش اول اینجا کلیک فرمایید

انتهای پیام/ غ



نوشته شده در تاریخ شنبه 95/6/13 توسط منیره غلامی توکلی
   1   2   3      >
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک